دکتر موسی غنی نژاد استاد دانشگاه در ميزگرد نفت و اقتصاد سياسی در سازمان دانش آموختگان ايران گفت: وجود در آمدهای نفتی ابزاری در دست حکومتها چه بعد و چه قبل از انقلاب بوده است و حاکمان از طريق پول نفت اهداف خود را پيش می برند. پيش از انقلاب نيز شاه در پی کارهای پوپوليستی بود مثلا می گفتند تا چند سال ديگر ما از ژاپن و غرب پيشی خواهيم گرفت .
غنی نژاد با يادآوری يکی از مصاحبه های شاه با يک روزنامه فرانسوی و انتقاد خبرنگار لوموند به شاه در باره وضعيت حقوق بشر در ايران گفت: شاه در جواب اين خبرنگار گفت ما زمانی که در اروپا همه بر روی درخت زندگی می کردند منشور حقوق بشر کوروش را داشتيم و لازم نيست شما به ما درس حقوق بشر دهيد و ما اين دموکراسی شما را قبول نداريم.
غنی نژاد ادامه داد: امروز ميبينيم که اين حرفها مجددا زده می شود و اصلا اين گفتمان بعد از 30 سال قديمی نشده استو اينها همه به دليل در آمد بالای نفت است. و تا اين در امد و نحوه توزيع آن وجود دارد اين گفتمان هم ادامه خواهد داشت.
غنی نژاد گفت: اقتصاد دانانی که برنامه سوم را نوشتند می خواستند در آمد های نفتی را در يک حساب ارزی ذخيره کنند تا دولت برای بودجه جاری خود از آن استفاده نکند. مثلا در نروژ در آمد نفتی داخل بودجه دولت نمی شود و در يک حساب ارزی ذخيره می شود و بعدا در خارج از نروژ سرمايه گذاری می شود.
غنی نژاد ادامه داد: اما همان دولت و مجلسی که اين صندوق را تصويب کرد، خود به سراغش رفت و با تبصره سازی از حساب برداشت کرد. و مجلس هفتم و دولت بعدی هم برداشت از اين حساب را ادامه داد. در حاليکه مطابق با قانون سوم برنامه توسعه هرگونه برداشت از اين حساب برای مصارف عمرانی و جاری ممنوع شده بود. اما وسوسه دولتمردان برای برداشت از اين حساب مانع اجرايی شدن اين موضوع شد.
در ادامه اين نشست عباس عبدی با اشاره به مصاحبه نقل شده از شاه توسط دکتر غنی نژاد گفت: بعدها وقتی ژيسگاردستن به ايران امد و اين مسئله مطرح شد گفته شد که هرگاه در ايران مسئله عبور و مرور و ترافيک حل شود امکان توسعه هم ايجاد خواهد شد.
عبدی در ادامه با اشاره به تشکيل حساب ارزی گفت: من در همان زمان ايجاد اين حساب هم با آن مخالف بودم و مخالفت من به دليل بد بودن اين تصميم نبود بلکه به اين دليل بود که ما در برنامهريزی بايد به اجرايی بودن تصميماتمان هم بينديشيم.
عبذی ادامه داد: وقتی خود مجلس و دولت قبلی به تصميمشان پايبند نبودندو وقتی در مملکت ما در صورت لزوم قانون زير پا گذاشته می شود چه برسد به اينکه با تصويب يک ماده يا تبصره بتوان قانون را تغيير داد، مشخص بود که اين طرح اجرايی نخواهد شد. مثلا در ماجرای برف رشت آيا امکان داشت که دولت جلوی افکار عمومی برای عدم برداشت از حساب برای کمک به مردم رابگيرد؟
عبدی مشکل ديگر را قدرتمند نبودن دولت دانست و گفت: دولت قدرتمند بايد در صورت لزوم در برابر افکار عمومی بايستد. عبدی با اشاره به يارانه سوخت گفت: امروز ديگر با هيچ رمل و اسطرلابی نميتوان يارانه کلان سوخت را توجيه کرد.
عبدی با تاکيد دوباره بر اينکه حساب ارزی باروتی زير بشکه اصلاحات بود گفت: البته تزريق پول در جامعه هم تبعات ديگری داشت که موسسان صندوق با از خودگذشتگی آن را را نرفتند. اما بايد راهی انديشيده شود که ديگر کسی با شعار نفت بر سر سفره مردم نتواند به حساب ارزی دست بزند.
عبدی در ادامه گفت: اگر اهل فتوا بودم نفت را حرام اعلام می کردم چرا که نفت عقل حاکمان را زايل می کند و بسياری از سخنان و رفتار عجيبی که اين روزها زده ميشود به دليل مستی ناشی از نفت و زايل شدن عقل است.
در ادامه دکتر غنی نژاد با تاييد تاثير شرابگونه پول نفت گفت: اين مستی تنها از آن حکومتها نيست بلکه مال مردم نيز هست در ايران سطح مصرف بالاتر از سطح توليد است انسانها بيش از کار مفيدشان در آمد دارند. و ما بيش از شايستگی اقتصاديمان مصرف می کنيم. غنی نزاد با اشاره به واردات 38 ميليون دلاری ايران گفت: اين شکاف تامتوازن در توليد و مصرف سبب طلبکار و متوقع بودن مردم شده است و البته دولتهای پوپوليستی هم به اين موضوع دامن می زنند.
غنی نژاد ادامه داد: سطح رفاه مردم بايد از در آمد نفتی مستقل باشد و مردم در اين ميان مقصر نيستند مقصر ما روشنفکران اصحاب رسانه و اساتيد دانشگاه و حاکمان هستيم که شکل دهنده افکار عمومی هستيم. بخش بزرگی از اين توهمات ناشی از تلقينات چپ گرايان ايران است که امروز به پوپوليسم رسيده است.
غنينژاد، درآمد نفت را يك ابزار دانست كه از آن ميتوان استفاده خوب يا بد داشت.
وي، با وسوسهانگيز خواندن درآمد نفت، گفت: عوارض ناشى از اين ابزار به گونهاى است كه فرد سالم را از بين ميبرد؛ اما فرد آن را احساس نميكند و نميبيند. به عبارتى ميتوان گفت، همه مست درآمدهاى نفت هستند؛ اما كسى اين مستى و عوارض آن را احساس نميكند.
وي، به عنوان راهحل پيشنهاد كرد: بايد دست دولت از درآمدهاى نفتى كوتاه شود و اين درآمدها به طور مستقيم بين مردم تقسيم شود چرا که اين نفت و در آمد آن متعلق به مردم است و هيچ کس بهتر از آنها تصميم نخواهد گرفت . دولت شخص ثالثی است که پول مردم را خرج می کند و تحقيقا هم دولتهای ما تاکنون بدترين استفاده را از در امد نفت کرده اند.
عباس عبدی در ادامه ميزگرد گفت: در ارزيابی که يکی از وزارتخانه ها از نامه ها ی نوشته شده به رييس جمهور در سفر های استانی داشته است مشخص است که تمامی درخواستها درخواست پول است و مشخص نيست اگر دولت خود را نوکر مردم می داند اين چه نوکری است که همه از او پول می خواهند و مگر نوکر به کسی پول می دهد؟ اما فضای تبليغاتی به گونه ای است که همه نوکر شده اند. عبدی ادامه داد در کشورهای قبلی اين دولت است که چشم به دست مردم برای پول دارد. و اگر اين پول نفت در دست مردم باشد ديگر کسی چشم به دست حاکم ندارد و برای پول مرتبا نامه نمی نويسد. و رابطه دولت-ملت منقلب می شود
عبدی مشکل ديگر را فقر دانست و گفت مخالفان تقسيم مستقيم پول ميان مردم می گويند ما می خواهيم اين پول را ميان فقرا تقسيم کنيم ، اگر اين کار انجام شده بود که بعد از اين همه سال ديگر فقيری وجود نداشت پول نفت نه تنها به شکل مساوی تقسيم نمی شود بلکه به نسبت عکس ثروت توزيع می شود که يارانه بنزين مثال بارز آن است.
عبدی مورد ديگر را فساد دانست و گفت: فساد در جامعه ما شاخصهای روشنی دارد يکی ديگر ار مدعيات مخالفان تقسيم مستقيم اين است که اين پول بايد سرمايه گذاری شود اما مطالعات نشان می دهد که اين سرمايه گذاريها يا به نتيجه نميرسد و يا به سرمايه گذاری غير مولد تبديل می شود.
عبدی با اشاره به طرح کروبی برای اختصاص 50 هزارتومان به هر ايرانی گفت: در ان زمان عده ای می گفتند که آيا ما بايد اين پول را به مردم بدهيم تا آن را حيف و ميل کنند؟ عبدی با انتقاد شديد از اين ديدگاه گفت: مردم پولشان را از جانشان بيشتر دوست دارند و خود بهتر از هر کسی می دانند با پولشان چه کنند و بنابر اين پيشنهد دکتر غنی نژاد برای اعطای مستقيم پول به مردم پيشنهاد منطقی است.
غنی نژاد با يادآوری يکی از مصاحبه های شاه با يک روزنامه فرانسوی و انتقاد خبرنگار لوموند به شاه در باره وضعيت حقوق بشر در ايران گفت: شاه در جواب اين خبرنگار گفت ما زمانی که در اروپا همه بر روی درخت زندگی می کردند منشور حقوق بشر کوروش را داشتيم و لازم نيست شما به ما درس حقوق بشر دهيد و ما اين دموکراسی شما را قبول نداريم.
غنی نژاد ادامه داد: امروز ميبينيم که اين حرفها مجددا زده می شود و اصلا اين گفتمان بعد از 30 سال قديمی نشده استو اينها همه به دليل در آمد بالای نفت است. و تا اين در امد و نحوه توزيع آن وجود دارد اين گفتمان هم ادامه خواهد داشت.
غنی نژاد گفت: اقتصاد دانانی که برنامه سوم را نوشتند می خواستند در آمد های نفتی را در يک حساب ارزی ذخيره کنند تا دولت برای بودجه جاری خود از آن استفاده نکند. مثلا در نروژ در آمد نفتی داخل بودجه دولت نمی شود و در يک حساب ارزی ذخيره می شود و بعدا در خارج از نروژ سرمايه گذاری می شود.
غنی نژاد ادامه داد: اما همان دولت و مجلسی که اين صندوق را تصويب کرد، خود به سراغش رفت و با تبصره سازی از حساب برداشت کرد. و مجلس هفتم و دولت بعدی هم برداشت از اين حساب را ادامه داد. در حاليکه مطابق با قانون سوم برنامه توسعه هرگونه برداشت از اين حساب برای مصارف عمرانی و جاری ممنوع شده بود. اما وسوسه دولتمردان برای برداشت از اين حساب مانع اجرايی شدن اين موضوع شد.
در ادامه اين نشست عباس عبدی با اشاره به مصاحبه نقل شده از شاه توسط دکتر غنی نژاد گفت: بعدها وقتی ژيسگاردستن به ايران امد و اين مسئله مطرح شد گفته شد که هرگاه در ايران مسئله عبور و مرور و ترافيک حل شود امکان توسعه هم ايجاد خواهد شد.
عبدی در ادامه با اشاره به تشکيل حساب ارزی گفت: من در همان زمان ايجاد اين حساب هم با آن مخالف بودم و مخالفت من به دليل بد بودن اين تصميم نبود بلکه به اين دليل بود که ما در برنامهريزی بايد به اجرايی بودن تصميماتمان هم بينديشيم.
عبذی ادامه داد: وقتی خود مجلس و دولت قبلی به تصميمشان پايبند نبودندو وقتی در مملکت ما در صورت لزوم قانون زير پا گذاشته می شود چه برسد به اينکه با تصويب يک ماده يا تبصره بتوان قانون را تغيير داد، مشخص بود که اين طرح اجرايی نخواهد شد. مثلا در ماجرای برف رشت آيا امکان داشت که دولت جلوی افکار عمومی برای عدم برداشت از حساب برای کمک به مردم رابگيرد؟
عبدی مشکل ديگر را قدرتمند نبودن دولت دانست و گفت: دولت قدرتمند بايد در صورت لزوم در برابر افکار عمومی بايستد. عبدی با اشاره به يارانه سوخت گفت: امروز ديگر با هيچ رمل و اسطرلابی نميتوان يارانه کلان سوخت را توجيه کرد.
عبدی با تاکيد دوباره بر اينکه حساب ارزی باروتی زير بشکه اصلاحات بود گفت: البته تزريق پول در جامعه هم تبعات ديگری داشت که موسسان صندوق با از خودگذشتگی آن را را نرفتند. اما بايد راهی انديشيده شود که ديگر کسی با شعار نفت بر سر سفره مردم نتواند به حساب ارزی دست بزند.
عبدی در ادامه گفت: اگر اهل فتوا بودم نفت را حرام اعلام می کردم چرا که نفت عقل حاکمان را زايل می کند و بسياری از سخنان و رفتار عجيبی که اين روزها زده ميشود به دليل مستی ناشی از نفت و زايل شدن عقل است.
در ادامه دکتر غنی نژاد با تاييد تاثير شرابگونه پول نفت گفت: اين مستی تنها از آن حکومتها نيست بلکه مال مردم نيز هست در ايران سطح مصرف بالاتر از سطح توليد است انسانها بيش از کار مفيدشان در آمد دارند. و ما بيش از شايستگی اقتصاديمان مصرف می کنيم. غنی نزاد با اشاره به واردات 38 ميليون دلاری ايران گفت: اين شکاف تامتوازن در توليد و مصرف سبب طلبکار و متوقع بودن مردم شده است و البته دولتهای پوپوليستی هم به اين موضوع دامن می زنند.
غنی نژاد ادامه داد: سطح رفاه مردم بايد از در آمد نفتی مستقل باشد و مردم در اين ميان مقصر نيستند مقصر ما روشنفکران اصحاب رسانه و اساتيد دانشگاه و حاکمان هستيم که شکل دهنده افکار عمومی هستيم. بخش بزرگی از اين توهمات ناشی از تلقينات چپ گرايان ايران است که امروز به پوپوليسم رسيده است.
غنينژاد، درآمد نفت را يك ابزار دانست كه از آن ميتوان استفاده خوب يا بد داشت.
وي، با وسوسهانگيز خواندن درآمد نفت، گفت: عوارض ناشى از اين ابزار به گونهاى است كه فرد سالم را از بين ميبرد؛ اما فرد آن را احساس نميكند و نميبيند. به عبارتى ميتوان گفت، همه مست درآمدهاى نفت هستند؛ اما كسى اين مستى و عوارض آن را احساس نميكند.
وي، به عنوان راهحل پيشنهاد كرد: بايد دست دولت از درآمدهاى نفتى كوتاه شود و اين درآمدها به طور مستقيم بين مردم تقسيم شود چرا که اين نفت و در آمد آن متعلق به مردم است و هيچ کس بهتر از آنها تصميم نخواهد گرفت . دولت شخص ثالثی است که پول مردم را خرج می کند و تحقيقا هم دولتهای ما تاکنون بدترين استفاده را از در امد نفت کرده اند.
عباس عبدی در ادامه ميزگرد گفت: در ارزيابی که يکی از وزارتخانه ها از نامه ها ی نوشته شده به رييس جمهور در سفر های استانی داشته است مشخص است که تمامی درخواستها درخواست پول است و مشخص نيست اگر دولت خود را نوکر مردم می داند اين چه نوکری است که همه از او پول می خواهند و مگر نوکر به کسی پول می دهد؟ اما فضای تبليغاتی به گونه ای است که همه نوکر شده اند. عبدی ادامه داد در کشورهای قبلی اين دولت است که چشم به دست مردم برای پول دارد. و اگر اين پول نفت در دست مردم باشد ديگر کسی چشم به دست حاکم ندارد و برای پول مرتبا نامه نمی نويسد. و رابطه دولت-ملت منقلب می شود
عبدی مشکل ديگر را فقر دانست و گفت مخالفان تقسيم مستقيم پول ميان مردم می گويند ما می خواهيم اين پول را ميان فقرا تقسيم کنيم ، اگر اين کار انجام شده بود که بعد از اين همه سال ديگر فقيری وجود نداشت پول نفت نه تنها به شکل مساوی تقسيم نمی شود بلکه به نسبت عکس ثروت توزيع می شود که يارانه بنزين مثال بارز آن است.
عبدی مورد ديگر را فساد دانست و گفت: فساد در جامعه ما شاخصهای روشنی دارد يکی ديگر ار مدعيات مخالفان تقسيم مستقيم اين است که اين پول بايد سرمايه گذاری شود اما مطالعات نشان می دهد که اين سرمايه گذاريها يا به نتيجه نميرسد و يا به سرمايه گذاری غير مولد تبديل می شود.
عبدی با اشاره به طرح کروبی برای اختصاص 50 هزارتومان به هر ايرانی گفت: در ان زمان عده ای می گفتند که آيا ما بايد اين پول را به مردم بدهيم تا آن را حيف و ميل کنند؟ عبدی با انتقاد شديد از اين ديدگاه گفت: مردم پولشان را از جانشان بيشتر دوست دارند و خود بهتر از هر کسی می دانند با پولشان چه کنند و بنابر اين پيشنهد دکتر غنی نژاد برای اعطای مستقيم پول به مردم پيشنهاد منطقی است.
Comment