Announcement

Collapse
No announcement yet.

Important Political News

Collapse
This is a sticky topic.
X
X
 
  • Filter
  • Time
  • Show
Clear All
new posts

  • خبرگزارى آسوشيتدپرس به نقل از منابعى كه نامى از آنها نبرد نوشت: ايران فرمول جديدى را براى حل مشاجره بر سر برنامه‌ى هسته‌يي‌اش ارايه داده است.

    اين خبرگزارى به نقل از افرادى كه آنها را مقامات ايرانى نزديك به نشست روز گذشته‌ى على لاريجاني، دبير شوراى عالى امنيت ملى ايران و سفيران انگليس، فرانسه، آلمان، روسيه، چين و سوئيس به نمايندگى آمريكا خواند، نوشت: ايران "فرمول جديدى" را براى حل مشاجره‌ بر سر برنامه‌ى هسته‌يي‌اش به عنوان بخشى از پاسخ رسمى به مجموعه‌ى پيشنهادى 1+5 پيشنهاد كرده است.

    اين مقامات به علت حساسيت اطلاعات از افشاى نام‌شان خوددارى كردند.

    يكى از اين مقامات بدون ارايه هر توضيحى گفت: ايران به هر چيزى كه در مجموعه غربى گفته شده است پاسخ جامع داده است.

    وى افزود: به علاوه ايران در پاسخ رسمي‌اش خواستار آن شده است كه به برخى سوالات پاسخ داده شود.

    Comment


    • تاکيد اعتراضی بر افزايش سانسور کتاب ها در ماههای اخير تنها از سوی روشنفکران دگرانديش و نويسندگان و اهل قلم صورت نمی گيرد. اين واقعيت که رژيم سانسور را شدت داده است رسما از سوی صفار هرندی وزير ارشاد نيز اعتراف شده است. به گزارش ايسنا صفار هرندی در جمع خبرنگاران و در حاشيه‌ى مراسم اختتاميه كنفرانس وحدت اسلامى گفت: "آمارهاى ما نشان مي‌دهد كه مثلا در ادبيات داستانى در ماه‌هاى اخير، رجوع به اداره‌ى كتاب براى دريافت مجوز كم‌تر بوده است. در اين زمينه بخش عمده‌ متعلق به نويسندگانى بود كه در گذشته به‌راحتى قلمشان را روى كاغذ مي‌آورند، در‌حالي‌كه كتابشان داراى ارزش و اعتبار واقعى نبود و وقتى فهميدند كه حساب و كتاب‌ها بيش‌تر شده است، دست نگه داشته‌اند و آرام‌تر حركت مي‌كنند و امروز كم‌تر شاهد مضامين سبك يا به‌تعبيرى مبتذل هستيم."

      Comment


      • قطع برق گسترده در تهران از ساعت حدود 9:15 صبح امروز مناطق وسيعى را در شمال تا (کردستان) و جنوب و غرب پايتخت در خاموشی فرو برد. اين حادثه، حركت قطارهاى مترو تهران و اتوبوس‌های برقی پايتخت را مختل كرد تا آن جا که رفت و آمد عمومی درون شهرى از ساعات آغازين روز با اختلال شديد مواجه شد. قطع بخش‌هايی از شبکه تلفن همراه و خاموشی چراغ‌هاى راهنمايى تقاطع‌هاى تهران نيز از ديگر پيامدهای اين حادثه بود که اثرات محسوسی را در پی داشت.
        در پی وقوع اين حادثه، شركت متروی تهران اعلام كرد که سرويس‌دهى در خطوط يك، دو و پنج تا اطلاع ثانوى متوقف شده است. شرکت مترو همچنين با استفاده از امکانات خود، مسافران و واگن‌های مانده در تونل‌ها را خارج و اعلام كرد تا رفع مشكل، تعطيل خواهد بود. سازمان آتش‌نشانی تهران نيز تاکيد کرد که خارج کردن افراد از آسانسورها را به عنوان مهم‌ترين نياز امدادی تهران در دستور کار خود قرار داده است.

        در همين رابطه، مدير عامل شرکت برق منطقه ای استان تهران در گفتگو با خبرگزاری مهر اعلام کرد که حادثه در پست 440 ولت فيروز بهرام باعث قطع گسترده برق در استان تهران شده است. ميرفتاح افزود؛ اين حادثه در پست فيروز بهرام باعث از شبکه خارج شدن چند دستگاه 230 کيلوولت از شبکه شد به گونه‌ای که امروز مشترکين برق خانگی و تجاری شاهد قطعی برق بودند.
        وی البته اين قطعی گسترده را ناشی از ضعف شبکه ندانست و گفت: اين يک حادثه بوده که تبعات آن بسيار گسترده و خساراتی را برای کارخانجات صنعتي، حمل و نقل عمومی همچون مترو، مراکز خدمات رسانی و از همه مهمتر ترافيک در چهارراه‌ها به همراه داشته است. فتاح افزود: هنوز ميزان خسارات مشخص نيست و پس از وصل برق می توان برآوردی در اين باره داشت .

        در عين حال، قائم مقام مديرعامل شركت توانير با تاييد اين که "قطع برق در مناطق مختلف تهران به دليل اتصال يكى از خازن هاى پست فيروزبهرام بوده است" گفت، اما اينكه چرا خاموشى بايد به مناطق مختلف تهران كشيده و تسرى يافته است جاى كمى تأمل و بررسى دارد. وى با تأكيد بر اينكه اين اتصال بايد تنها 500 متر حاشيه اين منطقه را با خاموشى مواجه مي‌كرد، افزود: رخ دادن اين موارد در شبكه سراسرى برق يك امرى عادى و طبيعى است چرا كه تجهيزات نيروگاه ها كهنه و فرسوده هستند.

        Comment


        • خامنه ای در سخنانی در روز گذشته بار ديگر بر سياست های ماجراجويانه رژيم در زمينه پرونده هسته ای تاکيد کرد و در انتقاد از بوش گفت: "اين شخص به گونه‌اى حرف مي‌زند كه انگار مالك و صاحب لبنان، فلسطين، عراق، سوريه، ايران و ديگر كشورهاى اسلامى است؛ در حالى كه اگر نيروى عظيم ملتها به ميدان بيايد، همچون قضيه اخير لبنان، بينى مستكبران به خاك ماليده مي‌شود و دشمنان اسلام امكان ادامه گستاخى را پيدا نخواهند كرد."
          خامنه ای افزود که ملت ايران:"به بركت اسلام در مقابل دشمنانى كه با هوچي‌گرى و جنجال تبليغاتى – سياسى و فشار اقتصادي، درصدد مانع تراشى بر سر راه اين ملت هستند، مي‌ايستد و به يارى پروردگار قله‌هاى پيشرفت را با سرعتى بيش از حد متعارف فتح خواهد كرد."

          Comment


          • در اين بيانيه با اشاره به اينكه تاكنون 70 روز از بازداشت مهندس سيدعلي‌‏اكبر موسوى خوئيني، عضو انجمن دفاع از حقوق زندانيان، دبير سازمان ادوار تحكيم وحدت و نماينده اصلاح‌طلب مجلس ششم مي‌گذرد، آمده است: در اين مدت انجمن دفاع از حقوق زندانيان در حد توان فعاليت‌‏هايى را انجام داده و به اقدامات حقوقى اكتفا ورزيده و تاكنون بيانيه‌اى هم در اين مورد صادر كرده‌ است اما بازداشت وى براى سومين ماه متوالى تمديد شده است، بدون اينكه اجازه حضور وكيل در بازجويي‌هاى وى داده شود.
            اين بيانيه با اشاره به اينكه طولانى شدن بدون دليل و فاقد توجيه قانوني، شبهات متعددى را درباره بازداشت موسوى خوئينى برانگيخته است، مي‌‏افزايد: آنچه به اين شبهات دامن مي‌زند رفتارى است كه در پى درگذشت پدر وى از سوى مقامات مربوطه بروز كرده است. مرحوم حجت‌‏الا سلام والمسلمين سيد آقا موسوى خوئينى نتوانست تألمات ناشى از حبس فرزندش را تاب‌ آورد و در روز 27/5/1385 چشم از جهان فرو بست. پيگيري‌هاى فراوانى از سوى اين انجمن و برخى شخصيت‌هاى معتبر به منظور تبديل قرار طولانى بازداشت موقت آقاى سيدعلي‌‏اكبر موسوى جهت شركت در مراسم تشييع و تدفين و سوگواري‌هاى پدر وى صورت گرفت اما با كمال ناباورى اجازه حضور وى در تشييع و تدفين داده نشد و تنها در ساعات محدودى همراه با مامور به مجلس ترحيم اعزام گرديد كه اين‌‏گونه حضور موجب مضاعف گرديدن اندوه و تألمات خانواده و بستگان شد.
            انجمن دفاع از حقوق زندانيان در ادامه بيانيه خود آورده است: اين رفتار برخلاف قانون و اخلاق و عواطف انسانى است زيرا طبق ماده 213 آيين‌‏نامه سازمان زندان‌ها در موارد ازدواج و فوت بستگان نسبى و سببى درجه نخست از طبقه نخست يا ابتلاء آنان به بيمارى حاد كه به سبب آن براى مدت طولانى قادر به حركت نباشند، يا بروز هرگونه حادثه غيرمترقبه يا معضلى كه اعزام محكوم به مرخصى را ايجاب نمايد، محكوم با اخذ تأمين متناسب به شرح تبصره 2 ماده 125 به مدت يك هفته به مرخصى اعزام مي‌شود. در تبصره 2 آمده است: در صورت نياز به اعطاى مرخصى مجدد موضوع اين ماده اعطاى مرخصى بلامانع است. ماده مذكور درباره فردى است كه مجرميت او محرز و محكوم گرديده است در حالى كه آقاى موسوى خوئينى نه يك محكوم كه در بازداشت موقت است و هنوز هيچ جرمى ثابت نشده است. از سوى ديگر اتهام او نياز به تحقيقات طولانى نداشته و حسب اطلاع، تنها چند ساعت از ايام بازداشت طولانى او صرف بازپرسى شده و برخلاف ماده 124 قانون آيين‌ دادرسى كيفرى كه ايجاب مي‌كند مدارك اتهام بايد پيش از احضار متهم تدارك شود و در اسرع وقت تفهيم اتهام صورت گيرد، متهم در سومين ماه بازداشت كه فاقد وجاهت حقوقى است، به‌‏سر مي‌برد.
            در ادامه اين بيانيه آمده است: درگذشت پدر موسوى خوئينى فرصتى براى پايان دادن به بازداشت موقت طولانى وى بود اما رفتارى كه از آغاز تاكنون صورت گرفته، اين شبهه را پديد آورده است كه گويا هدف اصلي، تحت فشار قرار دادن متهم به منظورهاى ديگرى بوده است. بدينوسيله هشدار مي‌دهيم كه بروز شيوه‌هايى از اين قبيل و عدم جلوگيرى از آن توسط نمايندگان مجلس و مقامات قضايى و ساير مراجع و مقامات مسوول مي‌تواند منجر به تكرار تجارب تلخ گذشته در دستگاه امنيتى در ارتباط با منتقدين گردد.
            انجمن دفاع از حقوق زندانيان بار ديگر يادآور شده است: هرگونه كوشش براى اخذ اقرار و وادار كردن متهمان به مصاحبه يا نوشتن مقاله و برخورد با گذشته فكرى خويش در دوران بازجويى بدون حضور وكيل، مخالف قوانين و مقررات حقوق شهروندى و كنوانسيون‌هاى بين‌المللي‌‏اى است كه ايران امضا كرده، لذا اعتبار اين قبيل اقارير و نوشته‌‏ها با مشكل جدى روبرو است.

            Comment


            • اکبر گنجی روزنامه نگار ناراضی ايرانی در يک گفتگوی طولانی با نوآم چامسکی فيلسوف و زبانشناس مشهور آمريکا که يکی از بزرگترين منقدان دولت جورج بوش شناخته می شود، نظرات وی را درباره مسائل مختلف جهانی جويا شد و از جمله از توجه وی به مسائل مربوط به نقض حقوق بشر در ايران پرسيد.
              آقای چامسکی در اين ديدار که در دانشگاه ام آی تی بوستون صورت گرفت، ضمن انتقاد شديد از سياست های دولت آمريکا، حکومت ايران را به دليل آنچه ناديده گرفتن خواست های دموکراتيک مردم خواند، سرزنش کرد.

              اين زبانشناس برجسته، حکومت ايران را "سلطانی" معرفی کرد و در مورد فعاليت های هسته ای ايران ضمن آن که غنی سازی را حق مردم ايران دانست گفت حکومت ايران حق ندارد در نهان به کار ساختن سلاح های هسته ای مشغول باشد.

              خلاصه ای از اين گفتگوی طولانی توسط اکبر گنجی در اختيار سايت فارسی بی بی سی قرار گرفته که آن را می خوانيد:

              اکبر گنجی: چهره ای که از شما در ايران ترسيم می شود، چهره يک روشنفکر مترقی ضد آمريکايی – ضد اسرائيلی است. آيا اين چهره تمام وجوه شما را در برمی گيرد؟

              نوام چامسکی: وقتی شما سياست های دولت آمريکا را مورد انتقاد قرار می دهيد، معنای آن اين نيست که شما ضد آمريکايی هستيد و با مردم آمريکا دشمن هستيد. همانطورکه وقتی من سياست های دولت ايران را مورد انتقاد قرار می دهم، معنای آن اين نيست که من با مردم ايران مخالف ام. شما هم از سياست های دولت ايران انتقاد می کنيد، اما شما مخالف مردم ايران نيستيد.

              آيا می توان به طور همزمان با سياست خارجی دولت آمريکا، اسرائيل و ايران مخالف بود و سياست های سرکوبگرانه ايران را هم در عين حال محکوم کرد؟

              اين کاری است که من هميشه انجام می دهم، مشکلی در اين زمينه وجود ندارد. شما هم همين کار را انجام می دهيد. همه ما می دانيم چگونه اين کار شدنی است. البته من منتقد همه سياست ها نيستم. من فقط منتقد سياست هايی هستم که به آنها انتقاد وارد است.


              دولت بوش از مجموعه محدودی از تصميم گيرندگان تشکيل می شود و از اين جهت بسيار شبيه به حکومت ايران است، اين گروه محدود تصميم گيرنده به روشنی نشان داده است که می خواهد امريکا را به کشوری ياغی تبديل کند. در عين حال فکر نمی کنم آنقدر ديوانه باشند که به ايران حمله کنند، آنچه ظواهرنشان می دهد اين است


              چامسکی

              اما انتقاد های شما از سياست های سرکوبگرانه رژيم ايران به هيچ وجه در ايران منعکس نمی شود؟

              تعجب نمی کنم، همين طور است. همه انتقادهايی که من درباره کشورهای ديگر می کنم، از جمله ايالت متحده امريکا که آزادترين کشور دنياست نيز تماما انتشار نمی يابد. اين را هم بايد اضافه کنم که اسرائيل در اين زمينه يک استثنا است. به عنوان مثال در جريان جنگ لبنان من با يکی از روزنامه های اصلی اسرائيل يک مصاحبه بسيار انتقاد آميز داشته ام که تماما در آنجا منتشر شد، اما اين تجربه را من در امريکا نيز نداشته ام.

              به گمان شما چه انتقادهايی بر دولت ايران وارد است؟

              اولا اين دولت سلطه گر است. زمام امور در دست روحانيون افراطی قرار دارد. البته صورتی از دموکراسی وجود دارد، اما حيطه ای که نيروها می توانند در آن حرکت کنند محدود به همان حدود است که دولت تعيين می کند. همانطوری که می دانيد و نيازی نيست که من به شما بگويم اگر اين حاکميت بخواهد اعمال فشار کند، دست اش باز است و آنها می توانند خيلی خشن و بی رحم باشند.

              اين نکته را هم بايد گوشزد کنم که من نه تنها در مورد ايران، بلکه در مورد تمام کشورها با توسعه سلاح های هسته ای مخالف ام، من نمی توانم ثابت کنم که ايران به دنبال سلاح های هسته ای است ولی اين ترديد و شبهه وجود دارد. ايران به تحقيقات بين المللی در اين زمينه پاسخ درستی نداده است. اگرچه من معتقدم که ايران قانونا حق غنی سازی اورانيوم را دارد ولی به هيچ وجه حق ندارد که به طور مخفيانه در صدد توليد سلاح های هسته ای باشد. جنبه های ديگری هم وجود دارد که من می توانم از آنها انتقاد کنم، مردم ايران حق دارند که نظام خودشان را با آزادی تمام انتخاب کنند، در فعاليت های حقوق بشری آزادانه مشارکت کنند و اين حق آنهاست که در اين زمينه مقيد به هيچ حدی هم نباشند.


              آقای گنجی پس از آزادی از زندانی چند سال در ايران برای دريافت جايزه قلم طلايی به عنوان روزنامه نگار برگزيده سال 2006 در اوايل ماه ژوئن از ايران خارج شد

              جمهوری خواهان ايرانی با حمله نظامی آمريکا به ايران با هر قصد و نيتی مخالف اند. آنها دموکراسی را مربوط به ايرانيان می دانند و تصويب بودجه 75 ميليون دلاری امريکا را به زيان دموکراسی ايران می دانند در عين حال رژيم ايران هيچ حرکت مستقل دموکراسی خواهی را هم تحمل نمی کند و هرگونه مخالفتی را، براندازی و ارتباط با دشمن تلقی می کند. طی هفته های اخير يکی از زندانيان سياسی پس از اعتصاب غذا در زندان درگذشت. رژيم ايران با ناديده گرفتن درخواست خانواده او مبنی بر معاينه جنازه توسط پزشکان مستقل بين المللي، جنازه او را دفن کرد. روشنفکران و دگر انديشان را زندانی می کنند و در سلولهای انفرادی به شيوه های استالينستی آنها را مجبور به اعتراف به جاسوسی و انقلاب صورتی و مخملی می کنند. نظر شما در اين زمينه چيست؟

              نظرمن کاملا روشن است من همه اينها را محکوم می کنم همانطور که همه آنها را تحت حاکميت شاه محکوم می کردم. مقايسه ای که شما با استالين می کنيد البته خالی از دقت نيست اما شما می توانيد اينها را با نمونه نزديک يعنی حکومت شاه (ايران پيش از انقلاب) که يکی از بی رحمانه ترين کارنامه ها را در زمينه سرکوب حقوق بشر داشت مقايسه کنيد. حکومت فعلی هم همان شيوه ها را ادامه می دهد من از دهه پنجاه با بسياری از ناراضيان سياسی ايران در ارتباط بودم، آنها خواستار تشکيل حکومت دموکراتيک در ايران بودند. اما کسانی که به ايران بازگشتند، برخی از آنها دوباره مجبور به ترک ايران شدند و برخی ديگر در ايران زندانی شدند.

              به نظر من رژيم حاکم بر ايران، نظام سلطانی است، شما هم رژيم حاکم بر ايران را با رژيم شاه مقايسه می کنيد. آيا به نظر شما رژيم فعلی ايران رژيم سلطانی به تعبير ماکس وبر است؟
              مخالف ام"

              از برخی جهات مشابه نظام سلطانی است. برای اينکه قدرت به نحو بسيار متمرکز در دست يک عده خاص سرکوبگر است. البته ماهيت قدرت متمرکز با زمان شاه فرق کرده است، اما اين دو رژيم نتايج واحدی دارند.

              آيا امريکا به دنبال حل مسائل خود با ايران است؟

              وقتی در سال 1382 دولت خاتمی پيشنهاد کرد که تمام مسائل فی مابين را به گفتگو بگذارند، دولت بوش اين پيشنهاد را رد نکرد، بلکه اساسا بدان پاسخی نداد و تنها کاری که کرد اين بود که ديپلمات سوئيسی رابط اين پيام را توبيخ کرد. اين ماجرا کماکان وجود دارد، آمريکا و اسرائيل تهديد می کنند که به ايران حمله خواهند کرد و اين تهديد به تنهايی تخطی از قوانين بين المللی است. ترديدی نيست که برنامه های مخفيانه و پنهانی در دست انجام دارند. البته هيچ يک از اين برنامه ها، توجيه کننده و مشروعيت بخش اعمال سرکوبگرانه حکومت ايران نيست. من می دانم و شما بهتر از من مطلع هستيد که ادامه اينگونه فشارها و تهديد ها باعث افزايش فشار به جريان آزادی خواهانه ايران می شود و از اين جهت دولت آمريکا و دولت ايران در سرکوب مردم ايران با هم شريک اند.

              به نظر شما احتمال حمله نظامی آمريکا به ايران تا چه حد جدی است؟ نيروهای دموکرات ايران به طور جدی نگران اين مساله هستند و حرکات نظامی به ضرر جنبش دموکراسی خواهی ماست، در ضمن ما نگران برخی از حرکاتی هستيم که به منظور به راه انداختن حرکات تجزيه طلبانه در ايران صورت می گيرد.

              گمان می کنم که شما بايد اين نگرانی را داشته باشيد. ما دسترسی به برنامه های درون دولت بوش نداريم، ولی نوعا حکومت ها مردم تحت حکومت خودشان را بزرگترين دشمن خود می دانند اما همانطور که گفتم آمريکا کشور آزادی است و از اين جهت ما نسبت به ساير کشورها از اطلاعات بيشتری برخورداريم به همين دليل بخش عظيمی از منابع غير محرمانه وجود دارد که بدان ها دسترسی داريم و من در آنها به نحو گسترده مطالعه و تحقيق کرده ام ديگران اين کار را کرده اند. يک نکته به روشنی ديده می شود و آن اينکه مساله امنيت، بخش بسيار کوچکی از مساله است و بخش عمده آن اين است که مردم را از برخورداری اطلاعا ت محروم می کنند. مثالی برای شما بياورم، اصل بر اين است که بعد از 30 سال حکومت اسناد محرمانه را آشکار کند، اما دولت ريگان تصميم گرفت که اسناد مربوط به ساقط کردن دولت مصدق در ايران را آشکار نکنند و به احتمال زياد آنها را بايد از بين برده باشند. من هم مثل شما به شدت مخالف هرگونه شيوه قهرآميز يا غير مستقيم دولت امريکا جهت بر سر کارآوردن حکومت دلخواه در ايران هستم . ما خوب می دانيم که آنها چه می خواهند. به تاريخ ايران نگاه کنيد، لزومی به تاکيد نيست که آمريکا بيش از نيم قرن مردم ايران را شکنجه کرده است. بعد از کودتای 1332 و براندازی حکومت مردمی مصدق، اين کار با حمايت از رژيم شاه و آماده سازی نيروهای ساواک همراه شد.

              به محض اينکه شاه سرنگون شد آمريکا تلاش کرد تا يک کودتای نظامی در ايران به راه اندازد، پس از شکست کودتا، حمايت از صدام در دستور کار قرار گرفت. دولت ريگان از طريق کمک های وسيع مالی و کمک های تسليحاتی برای توليد سلاح های کشتارجمعی و در نهايت با ورود مستقيم در جنگ به صدام کمک کرد. به کشتی های عراقی اجازه می داد تا با پرچم آمريکا حرکت کنند، هواپيمای مسافربری ايران را سرنگون کرد و پس از آن تحريم اقتصادی سخت گيرانه ای را به ايران تحميل کرد و حتی تقاضای ايران برای بستن قرارداد و مذاکره را نپذيرفت، دولت تمام اين اطلاعا ت را از مردم پنهان می کند، دليل اين امر تامين امنيت آمريکا نبود، بلکه هدف جلوگيری از دسترسی مردم به اطلاعات بود و اين چيزی است که به طور منظم انجام می شود و اينک هم در حال انجام است. حکومت مايل نيست مردم از کار او سر در بياورند، مساله امنيتی وجود ندارد، تنها مساله امنيتي، امنيت دولت در مقابل مردم است. در عين حال ما اطلاعات زيادی در دست داريم که نشان می دهد نيروهای نظامی مايل به حمله نظامی به ايران نيستند و تقريبا نيروهای اطلاعاتی هم با حمله نظامی به ايران مخالف اند. با اين حال دولت بوش از مجموعه محدودی از تصميم گيرندگان تشکيل می شود و از اين جهت بسيار شبيه به حکومت ايران است، اين گروه محدود تصميم گيرنده به روشنی نشان داده است که می خواهد آمريکا را به کشوری ياغی تبديل کند. در عين حال فکر نمی کنم آنقدر ديوانه باشند که به ايران حمله کنند، آنچه ظواهرنشان می دهد اين است.

              Comment


              • يک مقام ارشد ديپلماسی چينی امروز سه شنبه گفت کشورش با اعمال تحريم عليه حکومت ايران مخالف است و از جامعه بين المللی خواست راه حلی صلح آميز برای مسئله اتمی ايران بيابد. سون بيگان ،SUN BIGAN نماينده ويژه چين در خاورميانه، امروز در کنفرانسی خبری به خبرنگاران گفت با اعمال زور و تحريم مسئله حل نمی شود. سون بيگان همچنين گفت تحريم می تواند نه تنها برای خاورميانه بلکه برای خود ما هم زيان بار باشد. ايران گفته است امروز به پيشنهاد پنج کشور عضو دائمی شورای امنيت (که عبارتند از چين آمريکا، فرانسه، بريتانيا و روسيه) وکشور آلمان پاسخ می دهد. بسته پيشنهادی اين کشورها شامل مشوق های تجاری و فن آوری است برای متقاعد کردن ايران به تعليق برنامه غنی کردن اورانيوم. در صورتی که ايران اين پيشنهاد را رد کند با تحريمهای بين المللی روبرو خواهد شد.

                Comment


                • صبح روز جمعه 27 مرداد در پی درگذشت پدر علی اکبر موسوی خوئيني، با خواندن متن اظهارات سالارکيا معاون امور زندان‌‏هاى دادستانى تهران که به ايلنا گفته بود " دنبال تبديل قرار بازداشت موسوى خوئينى هستيم و ان‌‏شاءالله وى با تبديل اين قرار، از زندان آزاد مي‌‏شود تا بتواند در مراسم تشييع و تدفين پدر خود شركت كند" داشتيم به اين نتيجه می رسيديم که تاريخ دارد برای يک زندانی سياسی ِ ديگر تکرار می شود. به اينگونه که با فوت يکی از اعضای خانواده، زندانی سياسی از زندان آزاد می شود. و نيز برای اين مسئله نمونه هايی در ذهنمان جستجو می کرديم، به مورد آقای عبدالله نوری برخورديم که او پس از فوت برادرش که نماينده ی مجلس ششم بود، عفو شد و پيش از اتمام مدت حبس اش از زندان آزاد شد. و در مورد ديگر، منوچهر محمدي، که پس از مرگ رازآلود ِ برادرش اکبر در زندان اوين، بصورت مشروط و موقت از زندان آزاد شد و به زادگاهش آمل بازگشت.
                  اما انتظار برای آزادی موسوی خوئينی در مقابل دروازه ی بزرگ زندان اوين تا ساعت 5 بعد از ظهر روز جمعه بی نتيجه ماند، که البته در غروب همان روز باخبر شديم ماموران امنيتي، موسوی را تحت الحفظ از زندان خارج کرده، به سر خاک پدر مرحومش برده و بی درنگ به سلول اش در بازداشتگاه 209 بازگردانده بودند.
                  البته برخلاف موارد گذشته که منجر به آزادی برخی از زندانيان سياسی از زندان شده بود، موسوی تحت فشار بازجويی بسر می برده و حتی بازجويان پرونده اش اخيرا برای اعمال فشار بيشتر بر موسوي، قرار بازداشت موقت ِ وی را برای ماه سوم نيز تمديد کردند، که به نظر می رسد پرونده سازان امنيتی قصد دارند در مورد موسوی خوئيني، با هر ترفندی به خواسته ها و نيات سياسی خود دست يابند. به همين دليل است که حتی اين نگرانی وجود دارد که بازجو ها مانند موارد گذشته با اعمال فشار، برای موسوی خوئينی نيز پرونده سازی کنند.
                  اما اين سوال مطرح است که کينه از موسوی خوئينی از چه بابت است؟
                  برای پاسخ به اين سوال بايد به کارنامه ی موسوی در زمان نمايندگی اش در مجلس ششم رجوع کرد. در واقع به نظر می رسد موسوی دارد تاوان اجرای طرح تحقيق و تفحص و بازديد از بازداشتگاه های امنيتی خارج از نظارت و سرپرستی سازمان زندان ها ? که بخشی از اين اماکن در اختيار نهادها و دستگاه های اطلاعتی امنيتی موازی بوده است ? را می پردازد.
                  و اکنون او ? تا امروز 71 روز است- در همان بازداشتگاهی محبوس مانده است که سال ها پيش توانسته بود از آن بازديد کند و از پشت دريچه های کوچک سلول های تنگ و تاريک اش نگاهی به درون بياندازد و زندانی های فراموش شده و در هم فرو رفته را ببيند و با آنها، هر چند کوتاه و گذرا، حرف بزند و ازشان بپرسد حالشان چطور است؟
                  و اما امروز، ديگر نمايده ی با شهامتی مانند موسوی خوئينی پيدا نيست تا پرونده ی تحقيق و تفحص از بازداشتگاه های امنيتی ? که به جزيره های جدا افتاده ای شبيه اند- را از بايگانی بيرون بکشد و به جريان بياندازد. چرا که ديگر نه اراده ای در نمايندگان مجلس وجود دارد و نه اندک نرمشی از سوی دستگاه امنيتی ِ تحت امر و سرپرستی ِ دولت مهرورزی ِ آقای احمدی نژاد!
                  ناگفته نماند که مدتی پيش، در هنگامه ای که اکبر محمدي، يکی از بازماندگان پرونده کوی دانشگاه در زندان، در اعتراض به وضعيت وخيم جسمی اش، دست به اعتصاب غذای نامحدود زده بود، چند تن از نمايندگان فراکسيون اقليت مجلس از جمله اکبر اعلمی و ولی الله شجاع پوريان برای بازديد به زندان اوين رفته بودند اما آنها ? به گفته ی خودشان- نه تنها اجازه نيافته بودند از بازداشتگاه 209 بازديد کنند، بلکه از رويت ِ جسم ِ در اغماء فرو رفته ی اکبر محمدی بر روی تخت بهداری زندان نيز محروم ماندند!
                  و اکنون اين سوال مطرح است که مگر اين روزها در بازداشتگاه 209 چه اتفاقاتی رخ می دهد و چه می گذرد که حتی نمايندگان مورد اعتماد حکومت نيز حق ندارند به آن محل پا بگذارند؟
                  نويسنده ی اين نوشتار سال گذشته به مدت 111 روز، بی دليل و بدون برهان در بازداشتگاه 209 محبوس بود. به همين دليل می تواند حدس بزند که نگرانی دستگاه امنيتی از بابت بازديد نمايندگان مجلس از آن بازداشتگاه چيست؟
                  دليل اين نگرانی روشن است. حضور زندانی های شناخته شده ای مانند رامين جهانبگلو، موسوی خوئينی و احمد باطبی در سلول های کوچک در 209 که جای خود دارد، اما وجود انبوهی از زندانی های پنهان مانده و فراموش شده ای که از سوی محافل و محاکم انقلاب و دادستانی با اتهامات امنيتی ِ ناروشن و گنگ و ناعادلانه مواجه گشته و به همين دليل ماه ها و (حتی بعضی هاشان) سال هاست که در کنج سلول ها در هم فرو رفته و بيمار گشته اند، و هر کدامشان دلی مالامال از درد و خشم و اعتراض و فرياد در سينه نهان دارند و در پی مقامی مسئولی کسی هستند تا از بی عدالتی هايی که بر آنها روا شده شکايت کنند، دليل اصلی جلوگيری از ورود نمايندگان مجلس به آن بازداشتگاه است.
                  آری! در مدت 111 روزی که در سال گذشته در 209 محبوس بودم گوشه ای از فشار ها و بی عدالتی هايی که بر انسان های بی گناه روا می شد را شاهد بودم. اين فشار ها و تهديد ها تا حدی بود که فردی به نام "ح ? م" که 5 ماه در بازداشت موقت بسر می برد، بوسيله ی قاشق غذاخوری 2 بار دست به خودزنی زد، و در مورد ديگر، فردی به نام "ب ? د" نيز که چندين ماه در بازداشت موقت بسر می برد، اقدام به دار زدن خود در سلول انفرادی اش کرد.
                  و در چنين فضايی بود که جوان سيه چرده ی بلوچی به نام "محمد انور" که به تازگی از زندان گوانتانامو آزاد شده بود و در بدو ورد به ايران، به 209 و به درون سلول من منتقل شده بود، شرايط زندان گوانتانامو را راحت تر و انسانی تر از 209 می دانست!
                  و در چنين فضايی ست که زندانی هايی مانند رامين جهانبگلو ? آنطور که کيهان خبر داده است- منکوب شده و مجبور می شوند جلو دوربين بنشينند و منويات بازجوهايشان را به زبان بياورند تا خواسته ها و نيات پرونده سازان تامين شود.
                  پس ما حق داريم نسبت به حال و روز افرادی مانند احمد باطبی و موسوی خوئينی و ده ها انسان دگرانديش ِ بی گناه ِ ديگری که به دلايل ناروشن بازداشت شده و در بازداشتگاه 209 زندانی شده اند نگران باشيم و آزادی شان را خواستار شويم.

                  Comment


                  • در پى آزمايش موفق موشك كوتاه‌‏برد زمين به زمين در دومين روز از رزمايش بزرگ ضربت ذوالفقار، سخنگوى كاخ سفيد در بيانيه‌‏اي، مانور نظامى ايران را يادآور خطر بلندپروازي‌‏هاى هسته‌‏اى جمهورى اسلامى دانست.
                    به گزارش سرويس ديپلماتيك خبرگزارى كار ايران (ايلنا)، ,اميلى لاوريمور,، سخنگوى كاخ سفيد در بيانيه‌‏اى گفت: ايران تا سى و يكم آگوست( نهم شهريور) فرصت دارد به درخواست شوراى امنيت سازمان ملل متحد مبنى بر تعليق غني‌‏سازى اورانيوم پاسخ دهد.
                    به گزارش خبرگزارى فرانسه، لاوريمور افزود: شفاف كرده‌‏ايم كه اگر ايران به درخواست شوراى امنيت عمل نكند، سريعا در سازمان ملل اقدام به تحريم مي‌‏كنيم.
                    وى گفت: مانور نيروهاى نظامى ايران در حالى كه اين كشور مكررا درخواست متفق‌‏الراى جامعه بين‌‏المللى درباره برنامه هسته‌‏اى را رد مي‌‏كند، يادآور خطرات بلندپروازي‌‏هاى هسته‌‏اى ايران است.
                    لاوريمور ادعا كرد: مي‌‏دانيم كه ايران سيستم پرتاب(موشك) توليد مي‌‏كند كه دوستان و متحدان ما را در خاورميانه، اروپا و در نهايت آمريكا تهديد مي‌‏كند.

                    Comment


                    • آخرين مقاله "سيمورهرش" منتشره در اشپيگل
                      امريكا می خواهد كار ايران را در زمان بوش تمام كند!
                      اسرائيل از تاكتيك بمباران "كوزوو" در لبنان استفاده كرد

                      ترجمه - آزاده محمدی

                      ------------------------------------------------------------------------------

                      مجله اشپيگل در شماره يكشنبه 20 اگوست خود متن مقاله جديد سيمورهرش را به نقل از نشريه "نيويوركر" به آلمانی ترجمه و منتشر كرد. چكيده اين مقاله را كه به فارسی برگردانده ايم می خوانيد:

                      «حمله به لبنان نتيجه چندين ماه مذاكره ميان امريكا و اسرائيل بود. هر دو كشور برای حمله به لبنان اهداف مشتركی داشتند. هدف اسرائيل اين بود كه در صورت حمله به ايران هيچ خطری از جانب حزب الله لبنان متوجه كشورش نشود و امريكا مايل است قبل از حمله به ايران و بمباران تاسيسات اتمی آن كشور راكت های حزب الله را از ميان ببرد. در مشورت نظامی كه بين امريكا و اسرائيل برای بمباران لبنان صورت گرفته بود، اسرائيلی ها مدل جنگ "كوزوو" را مطرح كردند. در آن جنگ نيروهای ناتو تحت رهبری ژنرال امريكائی "وسلی كلارك" در كوزوو و صربستان نه فقط اهداف نظامی، بلكه پل ها، جاده ها و تونل ها را هم بصورت سيستماتيك بمباران كردند. ارتش صربستان پس از 78 روز از كوزوو عقب نشينی را آغاز كرد. اسرائيلی ها به امريكائی ها گفته بودند كه شما به 78 روز زمان نياز داشتيد و ما فقط 35 روز زمان لازم داريم. امريكائی ها گفتند، ما از اقدام شما صد در صد حمايت می كنيم، به شرط اين كه اين كار هرچه سريعتر انجام گيرد. ما بايد فرصت مطالعه اين جنگ را داشته باشيم تا بتوانيم تا زمانی كه بوش سر كار است مسئله ايران را يكسره كنيم. بوش در همين رابطه گفته است: "برای بمباران هوائی ايران ما به يك هم پيمان مطمئن نيازمنديم و آن خواه نا خواه كنگو نيست، بلكه اسرائيل است."

                      Comment


                      • خاطرات حجت الاسلام دعائی
                        ملاقات آيت الله خمينی
                        با تيمور بختيار در عراق

                        حجت الاسلام دعائی مديرمسوول روزنامه مصادره شده اطلاعات بناگهان در هفته های اخير وارد ميدان خبری شده و خبرساز شدن خود را با نقل خاطراتش آغاز كرده است. خاطرات او عمدتا درارتباط با سالهای ارتباط با آيت الله خمينی.

                        اين خاطرات كه بمناسبت های گوناگون در اين دوران نقل شده وانتشار يافته، گاه واقعا بكر و بديع است. از جمله اين بخش از سخنرانی ايشان در مشهد:

                        پس از تبعيد امام يكی از روش‌های قابل توجه ايشان در اين دوره، گريزانی از مقام و نام و بيت‌پروری و كانون محوری بود. برای خود حريم خاصی ايجاد نكردند . ( ظاهرا به در گفته می شود بلكه ديوار بشنود!)

                        امام در يكسال اولی كه در نجف بودند نه شهريه‌ای پرداخت كردند و نه نماز جماعتی خارج از منزل اقامه نمودند .

                        تيمور بختيار فرماندار نظامی تهران در كودتای 28 مرداد بود. با شاه اختلافش شد و او هم به عراق فرستاده شده بود.

                        بختيار دراين دوران بدنبال ملاقات با امام بود، ولی امام از اين ديدار خودداری می كرد. در پی گله‌گذاری از امام درباره تبعيض قائل شدن بين وی و كليميان و مسيحيان با وساطت استاندار كربلا، بختيار موفق به ملاقات با امام شد، اما اين ديدار هيچ نتيجه‌ای برای بختيار نداشت.

                        تيرگی روابط رژيم شاه و رژيم عراق ، عراقی‌ها را بر آن داشت كه به منظور فشار بر رژيم ايران، امكاناتی را در اختيار گروههای ضد شاه چون جبهه ملی ، حزب توده و كنفدراسيون قرار دهد.

                        Comment


                        • سيد علی صالحی
                          اين روزگار عبوس
                          آبستن پشيمانی بزرگ است

                          متاسفم برای چنين روزگار عبوسی! وقتی كه نتيجه شعار مهرورزی دولتی ، برخورد با دانشجويان و زنان از آب درمی‌‏آيد و وقتی دستاورد قول مردانه آوردن پول نفت بر سر سفره فقيران، چيزی جز توزيع فقر نباشد، طبيعی است كه در چنين شرايطی , فرهنگ و كتاب و هنر هم چنين سرنوشتی پيدا كنند كه كرده اند.

                          وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی احتمالا بر اين باور است كه شعر، كلام و نوشته‌‏های ما موجبات فقر و نكبت را پيش آورده است. احتمالا معتادان ميليونی بعد از مطالعه دقيق آثار ما از صراط مستقيم منحرف شده اند . لابد فساد، فحشاء، فقر، بی‌‏كاری و اختلاف فاحش طبقاتی، ركود،‌‏ تورم، گرانی كمر شكن، سقوط بی سوال محرومان در اعماق گرسنگی و بی پناهی و همه و همه زير سر كلمات ما است!

                          ميليون‌‏ها ايرانی زير خط فقر آمار همين دولت است، اين تشويش اذهان عمومی و تبليغ عليه اين و آن است؟ پرسش من اين است كه آثار ما در 3 هزار صفحه چگونه می‌‏توانند اين همه ويرانی ببار آورد‌‏؟

                          در 27 سال اخير، هيچ دوره‌‏ای اين همه كينه ورزانه نبوده است . دايره مميزی كتاب در وزارت ارشاد، آن را به انبار كتاب تبديل كرده است، ناشرانی را می‌‏شناسم كه همه اندوخته خود را روی كار كتاب گذاشته و همه دستاورد او در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به گروگان زمان درآمده است؛ چرا؟

                          ما می‌‏نويسيم كه نكبت، فقر، فحشاء، رنج و گرسنگی نباشد . ما به نفع آزادی و عدالت می نويسيم تا روياهای ما از جنس صلح و سعادت باشد ، ما از دشمنی و نفرت افكنی نمی نويسيم.

                          اگر عدالت اين است كه هر منتقد و مخالف و اهل قلم مستقل و شرافتمندی را به زاويه‌‏ای منزوی ‌‏اش كنند، عدالت به نحو احسن رعايت شده است. وای به دولتی كه نتواند سخن منتقد و مخالف خود را بشنود. حاضر نيستم برای چانه زدن و پی‌‏گيری سرنوشت آثار توقيف شده خود به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نزديك شوم ! پشيمانی بزرگی در پيش است.

                          Comment


                          • داستان سانسور در ايران
                            حنيف مزروعی



                            داستان سانسور در ايران قدمتی به اندازه ورود اولين تكنولوژی ها در كشورمان دارد.

                            آورده اند كه وقتی برای اولين بار اولين راديوهای تك موج در دوره قاجاريه وارد كشور شد، اولين حركت حكومت ممنوع كردن استفاده از اين راديوها بود و شاهنشاه شخصا دستور جمع آوری اين راديوهای نفتی را داد. نكته قابل توجه در خصوص دلايل جمع آوری اين راديو ها اين مسئله است كه حاكمان از كم شدن نفوذشان در كشور در اثر ورود اين جبعه عجيب و غريب حراس داشتند و اين درحالی بود كه هيچگونه دركی نسبت به استفاده صحيح از اين دستگاه نداشتند و بعدها با آموختن نكات مثبت اين رسانه سعی كردند از آن در جهت محكم تر كردن پايه های حكومتشان استفاده كنند.



                            اين داستان باز هم ادامه پيدا كرد و در دوره جديد جمهوری اسلامی به مبارزه با ويدئو پرداخت و طی ده سال سعی كرد كه اين رسانه ارتباطی را نيز در سانسور استفاده از سوی مردم نگاه دارد و با چوب و چماق و هزاران چيز ديگر آنرا از خانه های مردم دور كنند.

                            در سالهای اخير نيز حكومت با دو وجه جديد از تكنولوژی دست و پنجه نرم می كند: اينترنت و ماهواره! هر از گاهی حكومتيان به يادشان می افتد كه بايستی اين دو رسانه را از مردم بگيرند و يكی را فيلتر كنند و ديگری را با جمع كردن و پارازيت تعطيل كنند.



                            حال اين خيال خام حاكمان ايرانی ما نزديك به يك قرن است كه همراه ماست و هر بار نسلی ميدان كار آموختگی حاكمان و انجام اين آزمايش های مضحك می شود و بايد به تماشا نشست كه اين حاكمان آيا روزی تاريخ را خواهند خواند و خواهند فهميد كه گذشتگان نيز همين اعمال عبث را هر از گاهی انجام داده اند و نتيجه ای عايدشان نشده است.

                            Comment


                            • رضا براهنی

                              "روزگار دوزخی آقای ایاز"

                              رُمانی که در زمان شاه خمیر شد

                              حالا در 3 جلد منتشر می شود

                              رضا براهني، سرانجام جلد دوم رمان «روزگار دوزخي آقاي اياز» را تمام کرده و دست اندرکار جلد سوم این رمان است.

                              جلد اول اين رمان پیش از انقلاب (در دهه‌ 50) توسط اميركبير منتشر شد، اما فرمان توقیف آن صادر و خمير شد. چنان که می توان گفت "روزگار دورخی آقای ایاز" هنوز درایران منتشر نشده است.

                              رضا براهني متولد 21 آذر 1314 در تبريز است و از منتقدان هنری مشهور دهه 50 درمطبوعات ایران. «طلا در مس» او یکی از مجموعه نقدهای جنجال برانگیز او در همان دهه است. شماری از داستان ها او تاکنون به زبان های مختلف، در کشورهای انگلیسی زبان و فرانسه زبان منتشر شده و خود نیز از پس انقلاب 57 در کانادا اقامت گزیده است.


                              Comment


                              • محمد خاتمی
                                بزودی برای سخنرانی
                                راهی امريكا می شود!

                                محمد خاتمی بزودی راهی واشنگتن خواهد شد. اين سفر بنا به دعوت كليسای ملی واشنگتن و برای سخنرانی راهی امريكا می شود و دولت امريكا نيز با صدور ويزا اين سفر را كه در اوج حوادث خاورميانه، ايران و لبنان انجام می شود ممكن ساخت.

                                روزنامه واشنگتن پست، درباره اين سفر نوشت: تصميم كاخ سفيد برای اجازه ورود محمد خاتمی به امريكا در اوج تنش فزاينده بين امريكا و جمهوری اسلامی انجام می شود. تاريخ دقيق اين سفر هنوز اعلام نشده است

                                Comment

                                Working...
                                X