با رسيدن روزهاي سرد پاييز، نسيمي گرم با فيلم هاي خوب اروپايي و مستقل هاي آمريکايي وزيدن گرفته است که اکران سينماهاي کشورهاي مختلف را رنگين کرده اند. اين هفته نيز با انتخاب هفت فيلم به پيشواز اکران هفته رفته ايم....
فيلم هاي روز سينماي جهان
فيلم هاي روز سينماي جهان
<strong>در ساحل زندگي/ در آستانه بهشت Auf der anderen Seite</STRONG>
نويسنده و کارگردان: فاتيح آکين. موسيقي: شانتل. مدير فيلمبرداري: رينر کلاوسمان. تدوين: اندرو برادلي. طراح صحنه: سيرما برادلي، تامو کونز. بازيگران: نورگول يشيل چاي[آيتن ئوزتورک]، باکي داوراک[نژات آکسو]، تونچل کورتيز[علي آکسو]، هانا شيگولا[سوزان اشتاب]، پاتريزيا زيولکوسکي[لوته اشتاب]، نورسل کئوسه[يتر]. 122 دقيقه. محصول 2007 آلمان، ترکيه. نام ديگر: The Edge of Heaven، Yasamin kiyisinda. نامزد نخل طلا و برنده جايزه بهترين فيلمنامه از جشنواره کن، برنده جايزه لينو بروکا از جشنواره سينه مانيلا.
آلمان.علي آکسو، بيوه مردي ترک تبار و بازنشسته پس از آشنايي با فاحشه اي به نام يتر از وي مي خواهد در ازاي مبلغي ماهيانه با وي زندگي کند. علي مي پندارد با اين کار چاره اي براي تنهايي خود خواهد يافت، اما پسرش نژات-استاد ادبيات دانشگاه- چندان رضايتي از تصميم وي ندارد. اما زماني که درمي يابد يتر پولي را که از راه کسب مي کند به ترکيه مي فرستد تا دخترش بتواند در دانشگاه به تحصيل ادامه دهد، شروع به خوش رفتاري با وي مي کند. اما مدتي بعد، يتر در پي دعوايي با علي تصادفاً کشته مي شود و اين اتفاق باعث مي شود تا ميان پدر و پسر از نظر روحي و جسمي فاصله بيفتد. نژات براي يافتن آيتن-دختر يتر- به ترکيه مي رود و سپس تصميم به ماندن در آنجا مي گيرد. پس از آشنايي با کتابفروشي آلماني تبار که قصد برگشتن به کشورش را دارد، خانه هاي خود را معاوضه مي کنند. او در جستجوي آيتن که مدتي پيش از بستگان خود جدا شده، اما خبر ندارد که او يک فعال سياسي چپ گراست و براي فرار از چنگ پليس ترکيه به آلمان سفر کرده است.
آيتن که در آلمان بي پول و بي پناه مانده، با دختري آلماني و دانشجو به نام لوته آشنا مي شود. زيبايي آيتن و تفکر سياسي وي نظر لوته را جلب کرده و پس از درک موقعيت آيتن، او را به خانه خود مي برد. لوته به رغم برخورد سرد مادرش از آيتن مي خواهد تا در نزد وي اقامت کند. آيتن مي پذيرد و تقاضاي پناهندگي سياسي مي کند. در طول اين مدت وابستگي شديدي ميان دو دختر پديد مي آيد. ولي تقاضاي آيتن رد شده و به ترکيه بازگردانده و زنداني مي شود. لوته براي کمک به آيتن، به ترکيه مي رود. همزمان علي نيز از سوي دولت آلمان به پليس ترکيه تسليم مي شود و پس از آزادي به دهکده زادگاه خود بازمي گردد. ولي زماني که درمي يابد رهانيدن آيتن کار چندان ساده اي نيست، براي رهايي از هزينه سنگين هتل با نژات-که به تازگي با او آشنا شده- هم خانه مي شود. اما بعد بر اثر تصادفي وحشتناک کشته مي شود و مادرش سوزان براي اتمام کاري که دخترش آغاز کرده بود، به ترکيه مي رود. در آنجا نزد نژات منزل مي کند و آشنايي با او در نژات تاثيري بزرگ مي گذارد. مدتي بعد، نژات براي يافتن پدرش به دهکده مي رود...
<strong>چرا بايد ديد؟ </STRONG>
سه سال قبل بود که جهان فاتح آکين را با فيلم در برابر ديوار شناخت. فيلمي که او را يک شبه تبديل به اميد سينماي آلمان کرد. جنجال هايي نيز آفريد که ناشي از حضور سي بل ککيللي[بازيگر ترک تبار و مشهور فيلم هاي پورنوي آلماني] در يکي از نقش هاي اصلي فيلم بود. دريافت انبوهي از جوايز بين المللي انتظارها از فيلمساز جوان را بسيار بالا برد و حضورش در پروژه تصاويري از اروپا در همين سال و سپس ساخت مستند چشمگير عبور از پل:صداي استانبول[در همين صفحه معرفي شد] بر بيراه نبودن اين اميد صحه گذاشت. و اينک پس از سه سال تازه ترين فيلم بلند او به نمايش در آمده که گويا قرار است دومين بخش از تريلوژي باشد که با در برابر ديوار آغاز شده بود. خود آکين درباره فيلم که در جشنواره کن به شدت مورد استقبال قرار گرفت و نماينده سينماي آلمان در مراسم اسکار بعدي خواهد بود، چنين مي گويد: "در ساحل زندگي به نظر خود من از نظر فلسفي و سياسي ادامه در برابر ديوار است. وقتي فيلمبرداري در برابر ديوار تمام شد 29 ساله بودم، امروز 32 ساله ام و يک پسر دارم. در جشنواره کن عضو هيئت داوران بودم، با فيلم ام دنيا را گشتم و چيزهايي ديدم و تجربه کردم که بايد در باره آنها فيلم بسازم. در ساحل زندگي متاثر از وقايع سه سال گذشته است. حوادثي هراس انگيزي که در صحنه سياسي دنيا به وقوع پيوسته-11 سپتامبر و پس از آن- و گفت و گوهاي ترکيه براي ورود به اتحاديه اروپا از جمله اينها هستند که در اين فيلم به آن پرداخته ام.
ديدگاه شخصي من نسبت به ورود ترکيه به اتحاديه اروپا "بله، فوراً" يا "نه خير، اگر عضونشود خيلي بهتر است" در نوسان است. دلايلي هم در مغزم شکل گرفته که با تفکر چپ گرايانه من ربط پيدا مي کند، مثل "اتحاديه اروپا يک ترکيب امپرياليستي است" يا "هدف اتحاديه اروپا کمک به جهاني سازي اقتصادي و فرهنگي است".
مي دانم که رسيدن ترکيه امروز به يک جامعه صد در صد متمدن، استاندارهاي حقوق بشر، دانش اکولوژيک و سيستمي که فرصت هاي برابر تحصيلي و شغلي را در اختيار مردم بگذارد و رسيدن به استاندارهاي اروپا يک آرزوي دور است. رابطه ميان ترکيه و اروپا به نظر من مثل يک رابطه عاشقانه پر تنش ميان دو انسان است. مثل عشق ميان لوته و آيتن، يا آيتن و سوزان، يا برخورد نژات با رابطه علي و يتر که مي تواند نمونه هاي خوبي باشند. کلمه کليدي عفو و چشم پوشي است. چون بخشش همزمان پذيرش فرد مقابل با تمامي اشتباهات اش است.
شعرگونه بودن فيلم با پيشرفت هاي شخصي من در ارتباط است. سينماي آمريکاي لاتين که به تازگي آن را کشف کرده ام و طرز برخورد و تفکر تهيه کننده هاي امروز تاثير بزرگي در اين اتفاق داشتند. گيلرمو آريه گا، فيلمنامه نويس فيلم هاي بزرگي مثل عشق يک هرجايي است و 21 گرم به من الهام داد. ديدگاه فيلمسازي ام را تغيير داد. مادر تو را هم... و خاطرات موتورسيکلت به من ثابت کرد که سينماي سياسي و آينده نگرانه هنوز در دنيا مورد توجه و ارزشيابي قرار مي گيرد.
آبستن بودن همسرم و تولد پسرم امکان فکر کردن به زندگي و مرگ را فراهم کرد. قوياً به اين اعتقاد دارم جايي که نوزادان از آنجا مي آيند، همان جايي است که بعد از مرگ خواهيم رفت. از فکر ساختن فيلمي خوش بينانه نسبت به مرگ خيلي خوشم مي آيد. در خواب مرگ دلالت بر تغيير دارد. ورود به زندگي تازه، يک دگرگوني بنيادين، يک استحاله است. بر خلاف فرهنگ هاي زيادي که مرگ را چيزي منفي و بد تصوير مي کنند، به نظر من مرگ نماينده اميد است.
فيلم من نشان مي دهد که مرگ چگونه درام هايي پيچيده و حل ناشدني خلق مي کند. دوست داشتم درباره اين ايده هاي فلسفي و سياسي يک فيلم خيلي مهيج، مفرح و ارزشمند بسازم.
با توجه به اهميت اين فيلم و کارنامه فاتيح اکين به زودي پرونده ويژه اي در اين باره منتشر خواهيم کرد. تا آن روز شانس تماشاي در ساحل زندگي را برايتان آرزمندم.
آلمان.علي آکسو، بيوه مردي ترک تبار و بازنشسته پس از آشنايي با فاحشه اي به نام يتر از وي مي خواهد در ازاي مبلغي ماهيانه با وي زندگي کند. علي مي پندارد با اين کار چاره اي براي تنهايي خود خواهد يافت، اما پسرش نژات-استاد ادبيات دانشگاه- چندان رضايتي از تصميم وي ندارد. اما زماني که درمي يابد يتر پولي را که از راه کسب مي کند به ترکيه مي فرستد تا دخترش بتواند در دانشگاه به تحصيل ادامه دهد، شروع به خوش رفتاري با وي مي کند. اما مدتي بعد، يتر در پي دعوايي با علي تصادفاً کشته مي شود و اين اتفاق باعث مي شود تا ميان پدر و پسر از نظر روحي و جسمي فاصله بيفتد. نژات براي يافتن آيتن-دختر يتر- به ترکيه مي رود و سپس تصميم به ماندن در آنجا مي گيرد. پس از آشنايي با کتابفروشي آلماني تبار که قصد برگشتن به کشورش را دارد، خانه هاي خود را معاوضه مي کنند. او در جستجوي آيتن که مدتي پيش از بستگان خود جدا شده، اما خبر ندارد که او يک فعال سياسي چپ گراست و براي فرار از چنگ پليس ترکيه به آلمان سفر کرده است.
آيتن که در آلمان بي پول و بي پناه مانده، با دختري آلماني و دانشجو به نام لوته آشنا مي شود. زيبايي آيتن و تفکر سياسي وي نظر لوته را جلب کرده و پس از درک موقعيت آيتن، او را به خانه خود مي برد. لوته به رغم برخورد سرد مادرش از آيتن مي خواهد تا در نزد وي اقامت کند. آيتن مي پذيرد و تقاضاي پناهندگي سياسي مي کند. در طول اين مدت وابستگي شديدي ميان دو دختر پديد مي آيد. ولي تقاضاي آيتن رد شده و به ترکيه بازگردانده و زنداني مي شود. لوته براي کمک به آيتن، به ترکيه مي رود. همزمان علي نيز از سوي دولت آلمان به پليس ترکيه تسليم مي شود و پس از آزادي به دهکده زادگاه خود بازمي گردد. ولي زماني که درمي يابد رهانيدن آيتن کار چندان ساده اي نيست، براي رهايي از هزينه سنگين هتل با نژات-که به تازگي با او آشنا شده- هم خانه مي شود. اما بعد بر اثر تصادفي وحشتناک کشته مي شود و مادرش سوزان براي اتمام کاري که دخترش آغاز کرده بود، به ترکيه مي رود. در آنجا نزد نژات منزل مي کند و آشنايي با او در نژات تاثيري بزرگ مي گذارد. مدتي بعد، نژات براي يافتن پدرش به دهکده مي رود...
<strong>چرا بايد ديد؟ </STRONG>
سه سال قبل بود که جهان فاتح آکين را با فيلم در برابر ديوار شناخت. فيلمي که او را يک شبه تبديل به اميد سينماي آلمان کرد. جنجال هايي نيز آفريد که ناشي از حضور سي بل ککيللي[بازيگر ترک تبار و مشهور فيلم هاي پورنوي آلماني] در يکي از نقش هاي اصلي فيلم بود. دريافت انبوهي از جوايز بين المللي انتظارها از فيلمساز جوان را بسيار بالا برد و حضورش در پروژه تصاويري از اروپا در همين سال و سپس ساخت مستند چشمگير عبور از پل:صداي استانبول[در همين صفحه معرفي شد] بر بيراه نبودن اين اميد صحه گذاشت. و اينک پس از سه سال تازه ترين فيلم بلند او به نمايش در آمده که گويا قرار است دومين بخش از تريلوژي باشد که با در برابر ديوار آغاز شده بود. خود آکين درباره فيلم که در جشنواره کن به شدت مورد استقبال قرار گرفت و نماينده سينماي آلمان در مراسم اسکار بعدي خواهد بود، چنين مي گويد: "در ساحل زندگي به نظر خود من از نظر فلسفي و سياسي ادامه در برابر ديوار است. وقتي فيلمبرداري در برابر ديوار تمام شد 29 ساله بودم، امروز 32 ساله ام و يک پسر دارم. در جشنواره کن عضو هيئت داوران بودم، با فيلم ام دنيا را گشتم و چيزهايي ديدم و تجربه کردم که بايد در باره آنها فيلم بسازم. در ساحل زندگي متاثر از وقايع سه سال گذشته است. حوادثي هراس انگيزي که در صحنه سياسي دنيا به وقوع پيوسته-11 سپتامبر و پس از آن- و گفت و گوهاي ترکيه براي ورود به اتحاديه اروپا از جمله اينها هستند که در اين فيلم به آن پرداخته ام.
ديدگاه شخصي من نسبت به ورود ترکيه به اتحاديه اروپا "بله، فوراً" يا "نه خير، اگر عضونشود خيلي بهتر است" در نوسان است. دلايلي هم در مغزم شکل گرفته که با تفکر چپ گرايانه من ربط پيدا مي کند، مثل "اتحاديه اروپا يک ترکيب امپرياليستي است" يا "هدف اتحاديه اروپا کمک به جهاني سازي اقتصادي و فرهنگي است".
مي دانم که رسيدن ترکيه امروز به يک جامعه صد در صد متمدن، استاندارهاي حقوق بشر، دانش اکولوژيک و سيستمي که فرصت هاي برابر تحصيلي و شغلي را در اختيار مردم بگذارد و رسيدن به استاندارهاي اروپا يک آرزوي دور است. رابطه ميان ترکيه و اروپا به نظر من مثل يک رابطه عاشقانه پر تنش ميان دو انسان است. مثل عشق ميان لوته و آيتن، يا آيتن و سوزان، يا برخورد نژات با رابطه علي و يتر که مي تواند نمونه هاي خوبي باشند. کلمه کليدي عفو و چشم پوشي است. چون بخشش همزمان پذيرش فرد مقابل با تمامي اشتباهات اش است.
شعرگونه بودن فيلم با پيشرفت هاي شخصي من در ارتباط است. سينماي آمريکاي لاتين که به تازگي آن را کشف کرده ام و طرز برخورد و تفکر تهيه کننده هاي امروز تاثير بزرگي در اين اتفاق داشتند. گيلرمو آريه گا، فيلمنامه نويس فيلم هاي بزرگي مثل عشق يک هرجايي است و 21 گرم به من الهام داد. ديدگاه فيلمسازي ام را تغيير داد. مادر تو را هم... و خاطرات موتورسيکلت به من ثابت کرد که سينماي سياسي و آينده نگرانه هنوز در دنيا مورد توجه و ارزشيابي قرار مي گيرد.
آبستن بودن همسرم و تولد پسرم امکان فکر کردن به زندگي و مرگ را فراهم کرد. قوياً به اين اعتقاد دارم جايي که نوزادان از آنجا مي آيند، همان جايي است که بعد از مرگ خواهيم رفت. از فکر ساختن فيلمي خوش بينانه نسبت به مرگ خيلي خوشم مي آيد. در خواب مرگ دلالت بر تغيير دارد. ورود به زندگي تازه، يک دگرگوني بنيادين، يک استحاله است. بر خلاف فرهنگ هاي زيادي که مرگ را چيزي منفي و بد تصوير مي کنند، به نظر من مرگ نماينده اميد است.
فيلم من نشان مي دهد که مرگ چگونه درام هايي پيچيده و حل ناشدني خلق مي کند. دوست داشتم درباره اين ايده هاي فلسفي و سياسي يک فيلم خيلي مهيج، مفرح و ارزشمند بسازم.
با توجه به اهميت اين فيلم و کارنامه فاتيح اکين به زودي پرونده ويژه اي در اين باره منتشر خواهيم کرد. تا آن روز شانس تماشاي در ساحل زندگي را برايتان آرزمندم.
ژانر: درام.
Comment