مردي كه در يك اقدام جنايتكارانه 12 نفر از بستگانش را به قتل رسانده و 5 نفر ديگر از آنان را مجروح كرده بود پس از 50 روز فرار توسط مأموران دايره عمليات ويزه آگاهي فارس در كوه هاي جنگلي فيروزآباد دستگير شد.
اين مرد به دنبال اختلافات خانوادگي با خواهر و برادرانش بر سر مالكيت باغ بعدازظهر روز ۵ اسفند ۸۴ به اتفاق پسران ۲۰ و ۱۶ ساله اش و همچنين كارگر افغاني شاغل در باغش به طرف تعدادي از بستگانش كه در يك مهماني در باغ برادرش جمع شده بودند رفته و با اسلحه كلاشينكف به سوي آنان تيراندازي كرد.
در جريان اين تيراندازي، ۱۱ نفر از بستگان وي در دم جان باخته و ۶ نفر از آنان مجروح شدند كه يكي از مجروحين به نام مليكا محمدي، نوزاد ۵ماهه پس از چندروز بستري شدن در بيمارستان به دليل شدت جراحات وارده، جان خود را از دست داد.
به گفته فرمانده انتظامي فارس، به دليل حساسيت موضوع و عمق فاجعه، رسيدگي به اين پرونده به دايره عمليات ويزه آگاهي فارس محول شد كه در ساعات اوليه وقوع جرم، پسران متهم پرونده به همراه كارگر افغان توسط مأموران دستگير شده و ۲ قبضه اسلحه كلت كمري و يك قبضه سلاح كلاشينكف از آنان به دست آمد.
سرداد احمد عليرضا بيگي افزود: پس از انجام چند عمليات محل اختفاي متهم شناسايي شد مأموران در پوشش عشاير منطقه، وارد مخفيگاه وي واقع در منطقه كوهستان و جنگلي مهكويه از توابع بخش ميمند فيروزآباد شده و ساعت ۲۱ شامگاه روز جمعه ۲۵ فروردين موفق به دستگيري متهم شدند.
با دستگيري علي محمد افسانه، متهم اصلي پرونده قتل عام خانوادگي در جهرم، با حضور بازپرس ويزه پرونده مرحله تفهيم اتهام به وي صورت گرفته و مراحل بازپرسي و تحقيقات نيز از اولين ساعات دستگيري وي آغاز شده است.
عبدالنبي نجيبي معاون قضايي دادگستري فارس گفت: عليرغم اينكه، متهم انگيزه اصلي خود در ارتكاب قتل را وجود اختلافات خانوادگي بر سر ملك و زمين و باغ معرفي مي كند اما هيچ پرونده اي مبني بر شكايت و دادخواهي وي در دادگستري وجود ندارد و اين فرد هيچگاه، دادخواستي در اين زمينه ارائه نداده و به راهكارهاي قانوني حل موضوع متوسل نشده است.
وي با تأكيد بر اينكه پرونده اين موضوع به صورت ويزه خارج از نوبت مورد رسيدگي قرار مي گيرد اظهار داشت: مراحل بازپرسي توسط بازپرس ويزه تعيين شده براي اين پرونده در شهرستان جهرم انجام مي شود.
نجيبي پيش بيني كرد، مراحل تحقيقات اوليه و اقامه كيفرخواست ظرف ۱۵ روز تا يك ماه آينده به اتمام برسد. وي تصريح كرد: شهرستان جهرم از امنيت قابل قبولي برخوردار است و آمار جرايم بويزه قتل عمد در آن از بسياري شهرستان هاي فارس كمتر است.
وي در خصوص سوابق كيفري علي محمد افسانه اظهار داشت: اين فرد در سال ۶۳ با يك نفر افغاني درگير مي شود و علت درگيري نيز در پرونده، شكست پاي يك الاغ توسط فرد افغاني عنوان شده است كه در جريان اين نزاع، فرد تبعه افغانستان كشته مي شود و در آن زمان، علي محمد افسانه تا مرحله يك قدمي اعدام نيز پيش مي رود اما در آخرين لحظات، رضايت اولياي دم را با پرداخت مبالغي جلب كرده و بعد از تحمل ۲ سال حبس از زندان آزاد مي شود.
اين متهم ۵۲ساله پس از دستگيري در خصوص نحوه ارتكاب جرم و ريشه اختلافات خانوادگي با برخي از مقتولين مي گويد: ما صاحب ۴۰ هكتار زمين پدري بوديم در زمين هاي اطراف نيز به زراعت ديم مي پرداختيم كه من پس از ۳۰ سال زحمت و تحمل مشقات بسيار، اراضي ديم را با درختكاري به باغ تبديل كرده و باغات خود و برادر و خواهرانم را به ۲۰۰ هكتار گسترش دادم اما هنگامي كه صحبت حساب كتاب و تقسيم باغات به ميان آمد آنها حاضر نشدند حق و حقوق واقعي مرا بپردازند و حدود ۲۰۰ ميليون تومان از حق مرا گرفتند و از آن زمان، طلبكارها به سمت من هجوم آورده و من تحت فشار زيادي از طرف طلبكارها و كساني كه ضامن من براي دريافت وام شده بودند قرار گرفتم.
اما برادران و خواهرانم هر بار از پرداختن حق و حقوق من طفره مي رفتند و پس از اينكه از حل مشكل از طريق كدخدامنشي نتيجه نگرفتم، در حالي كه تحت تأثير قرص ها و داروهاي اعصاب و روان بودم اقدام به كشتن و مجروح نمودن آنها و فرزندانشان كردم.
وي در ادامه گفت: من آدم بي احساسي نيستم و حتي زماني كه برادرانم بيمار بودند از آنها بادلسوزي مراقبت مي كردم و الآن هم از كرده خود پشيمانم و مي دانم كه در جمع كشته شدگان، افرادي هم واقعاً بي گناه بودند اما چاره اي نداشتم و فكر مي كنم هر كس ديگري هم به جاي من بود همين كار را انجام مي داد.
وي در رابطه با نحوه گذران امور زندگي خود پس از ارتكاب جرم و متواري شدن از شهر گفت: پس از تيراندازي، مقداري كنسرو و آرد گندم را از داخل باغ برداشتم و اسلحه كلاشينكف را در زير پلي پنهان كردم و به سوي جنگل هاي مهكويه فرار كردم.
من منطقه مهكويه را از ۳۰ سال قبل كه دوران سربازي ام را در آن جا گذرانده بودم به خوبي مي شناختم و به دليل كوهستاني بود و داشتن جنگل هاي انبوه فكر مي كردم كه جاي امني است.
روزها را در داخل جنگل و غار مي گذراندم و پس از تمام شدن غذاي كنسرو شده به خوردن بلوط و ميوه هاي جنگلي روي آوردم و گاهي اوقات هم با آب و آرد، خمير درست مي كردم و آن را بر روي سنگ هاي داغ پهن مي كردم و به عنوان نان مي خوردم
اين مرد به دنبال اختلافات خانوادگي با خواهر و برادرانش بر سر مالكيت باغ بعدازظهر روز ۵ اسفند ۸۴ به اتفاق پسران ۲۰ و ۱۶ ساله اش و همچنين كارگر افغاني شاغل در باغش به طرف تعدادي از بستگانش كه در يك مهماني در باغ برادرش جمع شده بودند رفته و با اسلحه كلاشينكف به سوي آنان تيراندازي كرد.
در جريان اين تيراندازي، ۱۱ نفر از بستگان وي در دم جان باخته و ۶ نفر از آنان مجروح شدند كه يكي از مجروحين به نام مليكا محمدي، نوزاد ۵ماهه پس از چندروز بستري شدن در بيمارستان به دليل شدت جراحات وارده، جان خود را از دست داد.
به گفته فرمانده انتظامي فارس، به دليل حساسيت موضوع و عمق فاجعه، رسيدگي به اين پرونده به دايره عمليات ويزه آگاهي فارس محول شد كه در ساعات اوليه وقوع جرم، پسران متهم پرونده به همراه كارگر افغان توسط مأموران دستگير شده و ۲ قبضه اسلحه كلت كمري و يك قبضه سلاح كلاشينكف از آنان به دست آمد.
سرداد احمد عليرضا بيگي افزود: پس از انجام چند عمليات محل اختفاي متهم شناسايي شد مأموران در پوشش عشاير منطقه، وارد مخفيگاه وي واقع در منطقه كوهستان و جنگلي مهكويه از توابع بخش ميمند فيروزآباد شده و ساعت ۲۱ شامگاه روز جمعه ۲۵ فروردين موفق به دستگيري متهم شدند.
با دستگيري علي محمد افسانه، متهم اصلي پرونده قتل عام خانوادگي در جهرم، با حضور بازپرس ويزه پرونده مرحله تفهيم اتهام به وي صورت گرفته و مراحل بازپرسي و تحقيقات نيز از اولين ساعات دستگيري وي آغاز شده است.
عبدالنبي نجيبي معاون قضايي دادگستري فارس گفت: عليرغم اينكه، متهم انگيزه اصلي خود در ارتكاب قتل را وجود اختلافات خانوادگي بر سر ملك و زمين و باغ معرفي مي كند اما هيچ پرونده اي مبني بر شكايت و دادخواهي وي در دادگستري وجود ندارد و اين فرد هيچگاه، دادخواستي در اين زمينه ارائه نداده و به راهكارهاي قانوني حل موضوع متوسل نشده است.
وي با تأكيد بر اينكه پرونده اين موضوع به صورت ويزه خارج از نوبت مورد رسيدگي قرار مي گيرد اظهار داشت: مراحل بازپرسي توسط بازپرس ويزه تعيين شده براي اين پرونده در شهرستان جهرم انجام مي شود.
نجيبي پيش بيني كرد، مراحل تحقيقات اوليه و اقامه كيفرخواست ظرف ۱۵ روز تا يك ماه آينده به اتمام برسد. وي تصريح كرد: شهرستان جهرم از امنيت قابل قبولي برخوردار است و آمار جرايم بويزه قتل عمد در آن از بسياري شهرستان هاي فارس كمتر است.
وي در خصوص سوابق كيفري علي محمد افسانه اظهار داشت: اين فرد در سال ۶۳ با يك نفر افغاني درگير مي شود و علت درگيري نيز در پرونده، شكست پاي يك الاغ توسط فرد افغاني عنوان شده است كه در جريان اين نزاع، فرد تبعه افغانستان كشته مي شود و در آن زمان، علي محمد افسانه تا مرحله يك قدمي اعدام نيز پيش مي رود اما در آخرين لحظات، رضايت اولياي دم را با پرداخت مبالغي جلب كرده و بعد از تحمل ۲ سال حبس از زندان آزاد مي شود.
اين متهم ۵۲ساله پس از دستگيري در خصوص نحوه ارتكاب جرم و ريشه اختلافات خانوادگي با برخي از مقتولين مي گويد: ما صاحب ۴۰ هكتار زمين پدري بوديم در زمين هاي اطراف نيز به زراعت ديم مي پرداختيم كه من پس از ۳۰ سال زحمت و تحمل مشقات بسيار، اراضي ديم را با درختكاري به باغ تبديل كرده و باغات خود و برادر و خواهرانم را به ۲۰۰ هكتار گسترش دادم اما هنگامي كه صحبت حساب كتاب و تقسيم باغات به ميان آمد آنها حاضر نشدند حق و حقوق واقعي مرا بپردازند و حدود ۲۰۰ ميليون تومان از حق مرا گرفتند و از آن زمان، طلبكارها به سمت من هجوم آورده و من تحت فشار زيادي از طرف طلبكارها و كساني كه ضامن من براي دريافت وام شده بودند قرار گرفتم.
اما برادران و خواهرانم هر بار از پرداختن حق و حقوق من طفره مي رفتند و پس از اينكه از حل مشكل از طريق كدخدامنشي نتيجه نگرفتم، در حالي كه تحت تأثير قرص ها و داروهاي اعصاب و روان بودم اقدام به كشتن و مجروح نمودن آنها و فرزندانشان كردم.
وي در ادامه گفت: من آدم بي احساسي نيستم و حتي زماني كه برادرانم بيمار بودند از آنها بادلسوزي مراقبت مي كردم و الآن هم از كرده خود پشيمانم و مي دانم كه در جمع كشته شدگان، افرادي هم واقعاً بي گناه بودند اما چاره اي نداشتم و فكر مي كنم هر كس ديگري هم به جاي من بود همين كار را انجام مي داد.
وي در رابطه با نحوه گذران امور زندگي خود پس از ارتكاب جرم و متواري شدن از شهر گفت: پس از تيراندازي، مقداري كنسرو و آرد گندم را از داخل باغ برداشتم و اسلحه كلاشينكف را در زير پلي پنهان كردم و به سوي جنگل هاي مهكويه فرار كردم.
من منطقه مهكويه را از ۳۰ سال قبل كه دوران سربازي ام را در آن جا گذرانده بودم به خوبي مي شناختم و به دليل كوهستاني بود و داشتن جنگل هاي انبوه فكر مي كردم كه جاي امني است.
روزها را در داخل جنگل و غار مي گذراندم و پس از تمام شدن غذاي كنسرو شده به خوردن بلوط و ميوه هاي جنگلي روي آوردم و گاهي اوقات هم با آب و آرد، خمير درست مي كردم و آن را بر روي سنگ هاي داغ پهن مي كردم و به عنوان نان مي خوردم
Comment