Announcement

Collapse
No announcement yet.

Events/Havades

Collapse
X
 
  • Filter
  • Time
  • Show
Clear All
new posts

  • همسر خبرنگار كشته شده خبرگزاري ايپنا با گذشت 15 روز از مرگ مشكوك همسرش همچنان در اداره آگاهي تهران بزرگ تحت بازجويي پليسي قرار دارد.



    ساعت ۴۰/۹ دقيقه روز سوم فروردين ماه خبر مرگ مشكوك يك زن جوان به اطلاع مأموران كلانترين كوي نصر رسيد. قرباني زني ۲۵ ساله كارمند سازمان تربيت بدني و خبرنگار ورزشي خبرگزاري ايپنا بود. مرگ وي در اثر خفگي رخ داده بود.



    بعد از حضور بازپرس حسين اصغرزاده و كارآگاهان اداره دهم آگاهي تهران بزرگ در صحنه تحقيقات قضايي، پليس بر روي اين پرونده آغاز شد.



    برادر شوهر مقتوله كه اولين شخصي بود كه با جسد همسر برادرش مواجه شده بود در توضيح چگونگي اطلاع از مرگ سودابه به پليس جنايي تهران گفت: ساعت ۸ و ۵۰ دقيقه، سوادبه با من تماس تلفني گرفت و اعلام كرد كه وضعيت جسمي بسيار بدي دارد و طلب كمك كرد.



    من خود را بلافاصله به خانه برادرم رساندم و متأسفانه با پيكر بي جان سودابه كه پشت در منزلشان جان سپرده بود مواجه شدم . جسد سودابه به دستور بازپرس اصغرزاده براي مشخص شدن علت تامه مرگ وي به پزشكي قانوني انتقال يافت.



    شوهر و برادر شوهر سودابه حاضر در صحنه مدعي بودند كه علت مرگ سودابه خودكشي است. ولي بازپرس پرونده و پليس جنايي بعد از بررسي صحنه جرم متوجه شدند كه به احتمال بسيار قوي قتلي در آن مكان رخ داده است و سودابه قرباني يك جنايت شده است.



    در اولين اقدام حميدرضا شوهر سودابه و برادرشوهرش به عنوان اولين مظنونين به ارتكاب جنايت احتمالي به اداره دهم آگاهي تهران بزرگ انتقال يافتند.



    بازپرس اصغرزاده روز گذشته در خصوص آخرين مراحل تحقيق بر روي پرونده گفت: تحقيقات از برادر شوهر سودابه خاتمه يافته و وي هم اكنون آزاد است.



    ولي حميد رضا به دليل سخناني كه در مراحل بازجويي به افسر پرونده گفته است با اينكه مدعي است همسرش مرتكب خودكشي شده است به اتهام ارتكاب جنايت تحت بازجويي قرار دارد

    Comment


    • اولياي دم خانواده هاي قربانيان قتل هاي سريالي زنان تهران با حضور در دادسراي امور جنايي، شكايت خود را ضميمه پرونده خواهند كرد.



      بازپرس بهروز هنرمند با اعلام اين خبر گفت: در چند روز آينده، قرار است اعضاي خانواده هاي اين قربانيان به شعبه چهارم دادسراي امور جنايي بيايند و با طرح شكايت خود، درخواست خود را مكتوب اعلام كنند.



      بازپرس پرونده قتل هاي سريالي در ادامه گفت: ظرف ۱۰ روز آينده با تكميل تحقيقات و استعلامات صورت گرفته، پرونده براي رسيدگي در اختيار نماينده دادستان قرار خواهد گرفت تا با صدور كيفرخواست عاملان اين حادثه دلخراش محاكمه خواهند شد. ضمن اين كه با تكميل تحقيقات، قرار مجرميت براي عليرضا و اعظم صادر خواهد شد .



      اين درحالي است كه شكوري _ وكيل متهم رديف دوم _ پرونده قتل هاي سريالي زنان خانه دار اعتراضي را به قرار بازداشت موكلش اعلام كرده بود.



      شكوري در اين باره گفت: اعتراض به پرونده قتل از سال ۸۵ به مجتمع قضائي بعثت ارجاع شده بود اما زماني كه پدر اعظم براي پيگيري به مجتمع بعثت رفته بود، به او گفته بودند كه جواب اعتراض اعلام و پرونده نزد بازپرس هنرمند بازگشته است اما چند روز قبل زماني كه نزد بازپرس هنرمند رفتم ايشان از اين كه اعتراضم بازگشته باشد اظهار بي اطلاعي كرد.



      برپايه اين گزارش، اين پرونده كه از مطرح ترين جنايت هاي سال ۸۴ بود، پس از ۲۹ روز تلاش شبانه روزي پليس جنايي تهران در ۲۵ دي ماه سال گذشته، با قتل سه زن خانه دار نتيجه داد و عليرضا (۲۹ ساله) به همراه همدستش اعظم (۲۲ساله) دستگير شدند.



      آنها پس از دستگيري در بازجويي چندساعته به قتل ها اعتراف كردند و تنها انگيزه خود را سرقت از مناطق قربانيان عنوان كردند. اعظم (متهم رديف دوم پرونده) پس از بازسازي صحنه با قرار وثيقه و علي رضا نيز پس از ۴۰ روز بازجويي با قرار بازداشت روانه زندان شدند

      Comment


      • پرونده شكايت چند جوان درخصوص ارتكاب سه جنايت به دست يك مرد افغاني از سوي بازپرس دادسراي امور جنايي تهران مختومه اعلام شد.



        روز گذشته بازپرس حسيني درخصوص پرونده اي كه در ابتداي سال جاري به دستور وي در اداره دهم آگاهي تهران تحقيقات بر روي آن آغاز شد، گفت: در اخبار درج شده از يك نوار كه صداي مردي افغان بر روي آن وجود داشت مبني بر اعتراف به وقوع ۳ قتل آورده شده است ولي تا آنجا كه بنده مطلع هستم تنها يك گزارش مردمي به ما ارسال شده بود مبني بر اين كه مردي تبعه افغانستان مدعي شده است كه دو سرباز آمريكايي را در افغانستان و مردي ايراني را در كشور به قتل رسانده است.



        بعد از ارسال اين گزارش با دستور قضائي تحقيقات بر روي اين پرونده از سوي پليس جنايي آغاز شد.در اولين مرحله خانواده مرد افغاني شناسايي شدند.



        در تحقيقات، آنان هم اظهار بي اطلاعي از وقوع اين سه جنايت كردندو براي يافتن مرد افغاني همكاري هاي خود را نيز با پليس انجام دادند.



        بعد از چند روز معلوم شد اين مرد افغاني هم اكنون در افغانستان به سر مي برد.ولي الله حسيني بازپرس كشيك قتل تهران در ادامه گفت: رسيدگي به قتل دو سرباز آمريكايي هيچ ارتباطي به مسئولان ايران ندارد، ولي درخصوص ادعاي شكايت درمورد ارتكاب قتل يك مرد ايراني به دست مرد افغاني، پليس جنايي در تحقيقات بعدي خود خانواده فردي را كه در گزارش اعلام شده بود وي به دست مرد افغاني كشته شده شناسايي كردند ولي در همان مرحله اول تحقيق از اين خانواده معلوم شد فردي از اعضاي اين خانواده به قتل نرسيده است.بازپرس حسيني در خاتمه افزود: رسيدگي به اين پرونده به دليل كذب بودن شكايت پايان يافته است

        Comment


        • پرونده دختر جواني گه هنگام شوخي با پسر مورد علاقه اش ، وي را با 2 ضربه چاقو به قتل رسانده بود ، هفته آينده در دادگاه گيفري استان تهران بررسي مي شود.



          راز شوخي مرگبار ، هنگامي فاش شد گه ساعت 22 پنجشنبه 22 مهر سال 84 ، دختر و پسر جواني جسد نيمه جان پسر جواني را گه با 2 ضربه چاقو بشدت مجروح شده بود به بيمارستان لقمان الدوله تهران انتقال دادند.



          در حالي گه پزشگان بيمارستان تلاش گسترده اي را براي نجات جان اين جوان آغاز گرده بودند، تلاشها بي نتيجه ماند و جوان مجروح به نام مجيد در ساعت 5 صبح روز جمعه پس از 7 ساعت جدال با مرگ روي تخت بيمارستان جان باخت.



          از آنجا گه مرگ اين جوان مشگوگ به نظر مي رسيد، نگهبانان بيمارستان موضوع را به پليس اطلاع دادند و ماموران گلانتري ابوسعيد با حضور در بيمارستان ، تحقيقات خود را در اين باره آغاز گرده و در نخستين مرحله ، اقدام به دستگيري دختر و پسر جواني گردند گه جسد نيمه جان را به بيمارستان آورده بودند و آنها را تحت بازجويي فني و پليسي قرار دادند.



          دختر جوان به نام سميه در بازجويي هاي اوليه ، به قتل اعتراف گرد، اما گفت هرگز قصد گشتن مجيد را نداشته و قتل در نتيجه يگ شوخي مرگبار به وقوع پيوسته است.



          وي در توضيح چگونگي قتل گفت: من و مجيد علاقه زيادي به يگديگر داشتيم و مي خواستيم باهم ازدواج گنيم.



          ساعاتي قبل از قتل ، به شوخي چاقويي برداشته و در حالي گه آن را به سمت مجيد گرفته بودم ، براي نشان دادن علاقه ام به او گفتم: اگر با دختر ديگري رابطه داشته باشي ، تو را مي گشم اما شوخي ما پس از چند دقيقه به درگيري تبديل شد و مجيد هنگام نزاع لفظي حرفهايي زد گه باعث شد در يگ لحظه به او شگ گنم و در حالي گه بسيار عصباني شده بودم ، 2 ضربه چاقو به سمت او پرتاب گردم گه او بشدت مجروح شد. بعد در حالي گه بسيار ترسيده بودم ، مجيد را به بيمارستان انتقال دادم ؛ اما او آنجا جان باخت.



          با اعترافات دختر جوان و بازسازي صحنه قتل از سوي او ، قاضي دادسراي جنايي براي سميه به اتهام قتل عمد ، گيفرخواست صادر گرد و پرونده به دادگاه گيفري استان تهران فرستاده شد.



          پس از مطالعه پرونده از سوي رئيس شعبه 71 دادگاه گيفري استان تهران و 4 قاضي مستشار ، قرار است سميه 22 فروردين ماه از خود دفاع گند

          Comment


          • با شگايت والدين دختر 24 ساله اي گه با اغفال مرد رمال از خانه متواري شده بود ، متهم دستگير شد و به چندين فقره جرم اعتراف گرد.



            به گزارش خبرنگار ما ، والدين دختر دانشجويي گه فرزند آنها در يگي از دانشگاه هاي شهرهاي شمالي تحصيل مي گند، پس از چندين مرحله تماس وقتي متوجه شدند فرزندشان در گلاس هاي درس دانشگاه حضور پيدا نمي گند ، عازم اين شهر شده و متوجه شدند وي به دلايل نامعلومي از اين شهر متواري شده است.



            با شگايتي گه در اين ارتباط ارائه شد ، داديار رضوانفر دستور تحقيق در اين زمينه را صادر گرد. يگ هفته پس از مطرح شدن اين شگايت ، والدين دختر دانشجو به همراه فرزند خود در دادسراي جنايي حضور يافتند و عليه يگ رمال معتاد شگايت گردند.



            اين دختر در اظهارات خود گفت: دانشجوي سال دوم هستم و چون از آينده خود بسيار نگران بودم ، تصميم گرفتم به توصيه يگي از دوستانم سراغ مرد رمالي بروم گه همه مي گفتند مي تواند از آينده آدمها خبر بدهد.



            وي افزود: پس از مراجعه به مرد رمال ، او مرا فريب داد و مجبور به فرار گرد. در اين مدت هم در خانه او زندگي مي گردم.



            دستور بازداشت



            به دنبال اين اظهارات ، داديار جنايي دستور دستگيري مرد رمال را صادر گرد. با ارجاع پرونده به پليس آگاهي ، تحقيقات غيرمحسوس در اين باره آغاز و مشخص شد وي در چندين مرحله نيز زنان و دختران دانشجو را اغفال گرده است.



            متهم پس از دستگيري به دادسراي جنايي منتقل شد و عنوان گرد در زمينه فلسفه چندين جلد گتاب نوشته ، اما پس از بررسي ، معلوم شد وي فقط تا گلاس سوم راهنمايي تحصيل گرده است و با استفاده از رمل و اسطرلاب و به دست آوردن اطلاعات درخصوص زندگي شخصي افراد مراجعه گننده ، آنها را اغفال مي گند.



            اعتراف بنا بر اين گزارش ، با به دست آمدن اين اطلاعات متهم زبان به اعتراف گشود و گفت : چون تحصيلات گافي نداشتم و به موادمخدر اعتياد پيدا گرده بودم ، يگ روز به صورت اتفاقي تصميم گرفتم تا رمالي گنم و سعي مي گردم بيشتر دختران دانشجو را فريب دهم و از آنها بخواهم ديگر دوستان خود را به من معرفي گنند تا مشگلاتشان را حل گنم.



            به دنبال اين اعترافات ، نماينده دادستان در دادگاه هاي گيفري استان تهران دستور ادامه تحقيق از متهم را در پليس آگاهي صادر گرد.



            هشدار به مردم



            داديار رضوانفر با اشاره به اين پرونده به خبرنگار ما گفت: متاسفانه در برخي اوقات شاهد مطرح شدن پرونده هاي متعددي در محاگم قضايي هستيم گه در آن افراد شياد در پوشش رمالي مردم را فريب مي دهند و گلاهبرداري مي گنند.



            وي افزود: به طور يقين اگر امثال اين فرد گه به مواد مخدر اعتياد دارد ، قادر به حل مشگل ديگران بود ، در مرحله اول مشگل اعتياد خود را حل مي گرد.



            وي تصريح گرد: براي نمونه چندي پيش پرونده اي در ارتباط با يگ رمال شياد مطرح بود گه وي عنوان مي گرد قادر است هر نوع بيماري را درمان گند و با همين شيوه و شگرد دهها ميليون تومان از مردم گلاهبرداري گرده بود گه پرونده وي در شعبه اول دادياري دادسراي جنايي مورد بررسي و تحقيق قرار گرفت.



            رضوانفر اضافه گرد: هوشياري مردم در برخورد با اين افراد مي تواند مانع از بروز مشگلات شود. وي افزود: در حال حاضر دستور بازداشت رمال شياد به اتهام اغفال دختران دانشجو صادر و لوازم مربوط به رمالي از وي گشف و ضبط شده است گه در ميان اين وسايل مي توان به چندين نعل اسب اشاره گرد.



            نماينده دادستان افزود: وقتي از متهم در خصوص نعل اسبها سوال گرديم وي عنوان گرد ، براي آدم خوش شانسي مي آورد ، در حالي گه اگر قرار بود نعل اسب براي گسي خوش شانسي بياورد ، براي خود اسب خوش شانسي مي آورد تا از او بارگشي نشود

            Comment


            • يگ زن امريگايي گه متهم بود نوزاد دختر 10 ماهه‌اش را با بريدن بازوان گودگ بي‌گناه به قتل رسانده به دليل عدم تعادل رواني از قتل عمد گه مجازات آن در ايالت تگزاس اعدام است مبرا شناخته شد و به يگ بيمارستان امنيتي در مگ گيني تگزاس اعزام شد.



              پليس دنا شلوسر 38 ساله را در نوامبر 2004 دستگير گرد. پليس گودگ بيگناه را با بازوان بريده شده در حال جان دادن در تختخوابش يافت در حالي گه مادر ديوانه چاقو به دست يگ آهنگ گوش مي‌گرد هفته گذشته مشخص شد اين زن داراي يگ تومور مغزي است گه او را دچار اوهام مي‌گند

              Comment


              • پوپك گلدره پس از گذشت حدود ۸ ماه همچنان در بيمارستان مهر بستري است.



                محمدرضا گلدره پدر اين بازيگر سينما و تلويزيون گفت: پوپك همچنان در اتاقي دوتخته در بيمارستان بستري است و بهبودي كه از نظر پزشكي قابل ارزش خاص باشد ديده نشده فقط تنها تغييري كه به وجود آمده يكسري واكنش هاي مثبت فيزيكي به سرما، گرما و درد است و چشم هاي او كه اغلب باز است.



                وي درباره اعزام دخترش به آلمان افزود: حدود سه ماه پيش قرار بود پوپك براي معالجه به آلمان اعزام شود كه هنوز امكان پذير نشده است.



                گلدره با تشكر از پرستاران بيمارستان مهر، صدا و سيما و محمدرضا جعفري جلوه معاونت سينمايي وزارت ارشاد براي كمك به دخترش تصريح كرد: صدا و سيما نيز مخارج درمان پوپك را عهده دار بوده و ياور ما در اين مدت بوده است

                Comment


                • روز گذشته معاونت اداره آگاهي تهران بزرگ از آخرين اقدامات پليس پرونده مرگ مشكوك يك زن خبرنگار خبر داد.



                  ادامه تحقيقات بر روي پرونده مرگ مشكوك يك زن خبرنگار كه در منزل مسكونيش جان سپرده بود به نتيجه آزمايشات پزشكي قانوني درخصوص علت تامه مرگ وي ارتباط دارد.



                  سرهنگ حسين خوئيني در اين خصوص گفت: از منزل سودابه- م خبرنگار جوان خبرگزاري ايپنا كه روز سوم فروردين ماه در خانه اش واقع در منطقه كوي نصر جان سپرده است چهار ورق كاغذ كه بر روي آن وصيت نامه متوفي نوشته شده بود به دست آمده است، در اين وصيت نامه نامبرده از اعضاي خانواده و اطرافيانش حلاليت طلبيده و خواستار بخشش شده است.



                  حسين اصغرزاده بازپرس پرونده در مورد محتويات وصيت نامه ۴صفحه اي متوفي گفت:در اين وصيت نامه مشكلات داخلي خانواده و ذكر شكاك بودن همسرش عامل اصلي خودكشي احتمالي اعلام شده است .



                  معاونت اداره آگاهي تهران بزرگ درخصوص آخرين اقدامات پليس بر روي اين پرونده گفت: احتمال اينكه مرگ مشكوك اين خبرنگار ناشي ازخودكشي باشد وجود دارد ولي در هر حال تحقيقات از همسر متوفي كه از همان روز كشف جسد به دستور بازپرس حسين اصغرزاده در اداره دهم آگاهي تهران بزرگ تحت بازجويي است، ادامه دارد.



                  اين مظنون در تحقيقات به افسر پرونده گفته است كه هيچ اختلافي با همسرش نداشته و از دليل اقدام به خودكشي سودابه و يااحتمال اينكه كسي يا اشخاصي او را به قتل رسانده اند بي اطلاع است.»



                  سرهنگ خوئيني در خاتمه گفت: در هر حال اگر نتيجه آزمايشات پزشكي قانوني مرحله بعدي تحقيقات بر روي اين پرونده را رقم خواهد زد. اگر در آزمايشات نشانه اقدام به خودكشي اين زن جوان باشد رسيدگي پليس به خاتمه خواهد رسيد.

                  Comment


                  • شكست در سرمايه گذاري ميليوني مردي در گلدكوئيست، عموي خانواده اي را به قتل عام فجيع خانواده برادرش واداشت.



                    در اين جنايت هولناك، عموي كينه جو وقتي زن برادر و سه برادرزاده اش در خواب بودند، آنان را غافلگير تصميم خونين خود كرد و با ضربات پتك دست به قتل عام زد. بنا به اين گزارش، ساعت ۱۶ و ۳۰ دقيقه چهارشنبه ۱۶ فروردين ماه سال جاري مردي با صداي آشفته به پليس ۱۱۰ شهريار زنگ زد و پرده از جنايتي برداشت كه در آن همسر، دو پسر و دختر وي به قتل رسيده بودند.



                    وقتي ماجراي اين جنايت در اختيار مأموران كلانتري ۱۹ شهر قدس قرار گرفت، آنان در قالب تيم ويزه تجسس به خيابان ۸ متري شورا در قلعه حسن خان اعزام شدند و پاي در قتلگاه گذاشتند.



                    كارآگاهان وقتي وارد طبقه اول ساختمان شدند، پيكر خون آلود پسر ۲۷ ساله اي به نام «محمود مقدم» را ديدند كه در بستر خواب به قتل رسيده بود.



                    پيكر دختر ۱۸ ساله خانواده به نام «معصومه» نيز در يك متري او ديده مي شد و مأموران در آشپزخانه مادر ۴۰ ساله خانواده به نام «شمسي داودي» را پيدا كردند كه وي با پيكر خون آلود داخل آن لحاف پيچ شده بود.



                    تيم تجسس در ميان گريه هاي پدر خانواده پي برد كه پسر ۱۷ ساله خانواده به نام «محمد» نيز با روش مشابهي در طبقه دوم خانه به قتل رسيده است.



                    دست نوشته اي آشنا



                    وقتي كه مسير تحقيقات در چگونگي اين قتل عام و شناسايي عامل جنايات سردرگم بود، مأموران روي ديوار سالن پذيرايي طبقه اول ساختمان و بالاي سر سه قرباني نخست اين قتل عام به يادداشتي با مازيك آبي رنگ برخوردند كه مي توانست گره كور تحقيقات را باز كند.



                    در اين نوشته كه لحن آن مشخص مي كرد متعلق به عامل جنايت است، آمده بود: «خائنين و دروغگوها بايد از دنيا محو شوند، من به اين آقا و خانم اعتماد كردم، از همه بيشتر زن برادرم از اعتمادم سوء استفاده كرد.



                    اين خانواده هستي من را گرفت. من آدم باايمان و خوبي بودم و همه اين را مي دانند، ولي مجبور به اين كار شدم. آنان من را از خانواده ام جدا كردند تا خودشان با پول هايم راحت زندگي كنند. نخواستم اجازه بدهم حقم را بخورند. آنان من را نابود كردند.



                    اگر كسي دنبال من باشد، جنازه ام را پيدا مي كند. خداحافظ زندگي...» تيم تحقيق وقتي در پايان اين يادداشت مرگ به ساعت نگارش كه ۷ و ۵۰ دقيقه صبح جنايت بود برخوردند، دريافتند عامل قتل كه آشناي نزديك قربانيان بوده است، شب ميهمان آنان بود و صبح آنان را غافلگير كينه خونين خود كرده است.



                    عموي كينه جو



                    وقتي پيكرهاي بي جان مادر، دو پسر و دختر جوان خانواده با دستور قاضي انصاري فر، رئيس شعبه دادگاه شهر قدس براي اقدامات پزشكي جنايي از قتلگاه خارج شد، با توجه به حساسيت جنايت و فراري بودن قاتل با دستور سردار زاري، فرماندهي انتظامي استان تهران تيمي از كارآگاهان جنايي پليس شهريار براي افشاي جزئيات اين قتل عام وارد عمل شدند.



                    تيم ويزه وقتي مطمئن شدند كه قاتل آشنا ميهمان شبانه بوده است، پدر خانواده را تحت بازجويي گرفتند. اين مرد كه نمي خواست تصورات خود را نيز قبول كند، گفت: از ۱۰ سال پيش، وقتي مادرم خدا بيامرز شد، برادرم به نام «علي» را نزد خانواده ام آوردم و سرپرستي اش را به عهده گرفتم.



                    فاصله سني برادرم و پسرم يك سال بود. آن دو در طبقه پايين زندگي مي كردند و من به همراه همسر و بچه هاي ديگرم در طبقه دوم بوديم.



                    «علي» كارمند پرسكاري يك شركت بود تا اينكه چند سال پيش با پسرم _ محمود _ فعاليت اقتصادي مشتركي را آغاز كردند و با پيشنهاد پسرم در گلدكوئيست سرمايه گذاري كردند.



                    وي افزود: «آن دو در تجارت گلدكوئيستي شكست خوردند و برادرم چون پسرم را مقصر مي دانست، از او مي خواست ضررهايش را كه حدود ۱۰ ميليون تومان بود، به او پس بدهد. شب قبل از جنايت، همه در خانه ما بوديم، حتي دخترم كه ازدواج كرده است از ابهر نزد ما آمده بود. بين «علي» و پسرم به خاطر همين ضررهاي گلدكوئيست درگيري به وجود آمد و به كتك كاري يكديگر پرداختند.



                    شب همه خوابيديم، همسرم چون برادرم نزد ما مي ماند، در آشپزخانه خوابيد. صبح زودتر از همه بيدار شدم. من و دخترم ساعت ۶ بامداد بود كه براي رفتن به ابهر از خانه خارج شديم. عصر بود كه با رساندن دخترم به خانه اش به تهران برگشتم.



                    هرچه در زدم كسي جواب نداد. درها قفل بودند. نگران شدم و از كليدساز خواستم تا در را باز كند. وقتي وارد خانه شدم، فهميدم چه بلايي به سرم آمده است، زن و بچه ام كشته شده بودند و از برادرم با وجود اينكه هنوز رختخوابش پهن بود، هيچ اثري به دستم نيامد

                    Comment


                    • Comment


                      • پس از برگزاري جلسه دادگاه پسر متهم به پدركشي و با توجه به گذشت اولياي دم، قضات دادگاه كيفري استان تهران وي را از جهت جنبه عمومي جرم به 5 سال حبس محكوم كردند.

                        ،بر اساس كيفرخواست صادره «محسن»31 ساله متهم به مباشرت در قتل عمدي پدرش «علي حسن» 83 ساله است.

                        جلسه رسيدگي به اين پرونده روز گذشته در دادگاه كيفري استان از سوي 5 قاضي شعبه 74 مورد رسيدگي قرار گرفت كه طي آن متهم به قتل در اين پرونده عنوان كرد: من قتل را قبول ندارم. روز حادثه من با پدرم درگير شدم. پدرم را هل دادم او با گاز برخورد كرد. من از منزل خارج شدم. سه روز بعد كه با مادرم براي سر زدن به پدرم آمديم جسد پدرم را در آشپزخانه كنار گاز ديديم. همسايه‌ها آمدند و مرا به پليس معرفي كردند.

                        وي در ادامه اظهار داشت: در آگاهي تحت فشار مجبور شدم كه قبول كنم پدرم را كشته‌ام. افسر آگاهي به من گفت اعتراف كنم كه پدرم را خفه كرده‌ام. من هم قبول كردم اعتراف كنم تا زماني كه نظريه‌ي پزشكي قانوني اعلام شود. پزشكي قانوني هيچ آثار خون‌مردگي در بدن مشاهده نكرده است. بعد از شش ماه پزشكي قانوني پرونده‌ي مرا خواست چون من در پرونده اعتراف كرده بودم كه پدرم را خفه كردم. آنها نيز علت فوت را خفگي اعلام كردند.

                        در اين جلسه قاضي اعلام كرد با توجه به گذشت اولياي دم از قصاص متهم، فقط اتهام جرم عمومي بر او وارد است به همين دليل پس از برگزاري جلسه دادگاه، قضات دادگاه كيفري استان به اتفاق متهم به قتل در اين پرونده را به 5 سال حبس محكوم كردند

                        Comment


                        • در يك اتفاق نادر، عقرب‌ها كودك 5/1 ساله‌اي را در شهرستان كهگيلويه، 15 مرتبه نيش زدند ولي اين كودك هر بار از اين ماجرا جان سالم به در برد اما عقرب‌ها همچنان هر جايي كه اين كودك نقل مكان مي‌كند او را پيدا كرده و نيش مي‌زنند.



                          سجاد حكم‌نيا 5/1 ساله ساكن روستاي چير در فاصله 40 كيلومتري شهرستان دهدشت طي چند روز گذشته 15 مرتبه توسط عقرب‌ها نيش زده شد و هر بار جان سالم به در برده است.



                          مادر بزرگ اين كودك در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس اظهار داشت: در هفته گذشته در روستاي پادوك سد كوثر يك مار وارد زنبيلي كه لباس‌هاي اين كودك در آن قرار داشت شد ولي با سر و صدا و فرياد مادر كودك، مار فرار كرد و فرداي آن روز دوباره مار به سراغ كودك آمد كه با سر وصداي مادر كودك اهالي روستا جمع شدند و مار را كشتند و ماجرا از اينجا آغاز ‌شد و عصر اين روز دو عقرب اين كودك براي اولين بار نيش ‌زدند.



                          وي تصريح كرد: پدر و مادر اين كودك عقرب‌هائي را كه فرزندشان را نيش زدند كشتند و روز بعد دوباره دو عقرب ديگر كودك را نيش ‌زدند و پدر و مادر مجبور ‌شدند فرزند خود را به بيمارستان امام خميني دهدشت براي مداوا انتقال دهند. كودك به مدت 9 روز تحت نظر پزشكان مداوا شد و وقتي كاملاً سلامتي خود را به‌دست آورد از بيمارستان مرخص شد.



                          مادر بزرگ اين كودك در ادامه اظهار داشت: بعد از مرخص شدن كودك از بيمارستان تمام لباس‌هاي آن را آتش زديم و لباس نو بر تن كودك پوشانديم و به روستاي چير در 40 كيلومتري دهدشت برديم كه روز اول در فاصله ساعت 12 تا 14 ظهر دو عدد عقرب ديگر كودك را نيش زدند و پدر و مادر اين كودك مجبور شدند كودك را دوباره به بيمارستان امام خميني دهدشت اعزام كنند و مدت 2 روز بستري بود و دوباره كودك سلامت خود را بازيافت و دو باره به روستاي چير برده شد.



                          وي افزود: در يك اتفاق نادر براي بار سوم دو عقرب ديگر كودك را نيش زدند و روزي كه قرار بود آن را به بيمارستان اعزام كنند يك عقرب ديگر وي را نيش زد و براي بار چندم پزشكان بدن كودك را سم زدايي كردند.



                          مادر بزرگ اين كودك در ادامه گفت: بعد از مرخص شدن كودك از بيمارستان براي مرتبه سوم، وي را با پدر و مادرش به خانه خودمان آورديم كه مدت 15 سال است كه در اين خانه زندگي مي‌كنيم.



                          هيچ‌گونه حشره موزي تاكنون مشاهده نكرديم و يك اتاق تميز در اختيار اين كودك قرار داديم در كمال تعجب در ساعت 12 تا 14 بعد از ظهر دو عقرب ديگر اين كودك را در شهرستان دهدشت نيش زدند و فرداي آن روز 2 عقرب ديگر كودك را در خانه خودمان نيش زدند و در حال حاضر كه با شما صحبت مي‌كنم 6 مرتبه در شهرستان دهدشت كه در فاصله 40 كيلومتري روستاي چير و 30كيلومتري روستاي پادوك سد كوثر، عقرب اين كودك خردسال را نيش زده است به طوري كه در مقابل نيش عقرب مقاومت نشان مي‌دهد و نيش عقرب‌ها چندان تاثيري بر اوضاع جسمي و سلامت كودك نمي‌گذارد و پزشكان معالج از مداواي كودك خسته شده‌اند.



                          وي در ادامه اظهار داشت: هم اكنون 8 عدد از اين عقرب‌ها را كه كودك را نيش زدند در منزل و در شيشه الكل گذاشته‌ايم و كودك از طراوات و شادابي خاصي برخوردار است.



                          مادر بزرگ اين كودك گفت: در هر جائي كه كودك را انتقال داديم، لباس، پوشاك، تختخواب و پتوهاي وي و پدر و مادرش را عوض كرديم و چند مرتبه لباس‌هاي وي را سوزانديم ولي با كمال تعجب عقرب‌ها ول كن اين كودك خردسان نيستند

                          Comment


                          • پليس شهر ناآرام بعقوبه واقع در 60 كيلومتري شمال بغداد امروز از كشف جسد يك زن ايراني در اين شهر ناآرام خبر داد.



                            به گزارش خبرگزاري فرانسه از بعقوبه، يكي از افسران پليس اين شهر در اين رابطه اعلام كرد: جسد اين زن در محله "المراديه" و ساعت‌ها پس از آن كشف شد كه وي به ضرب گلوله كشته شده بود.



                            به گفته اين افسر پليس عراق،‌ گذرنامه و مشخصات فردي اين زن نشان مي‌دهد كه اهل شمال ايران است. اين در حالي است كه در محله "بلا دروز" واقع در جنوب غرب بعقوبه چهار پليس بر اثر انفجار بمب جاده‌اي در مسير حركت يك گشتي عراقي كشته شدند.



                            پليس همچنين اعلام كرد، دو عراقي كه سعي داشتند از مرز ايران بطور غيرقانوني وارد عراق شوند دستگير كرده است. شهر بعقوبه كه از مناطق سني‌نشين عراق بشمار مي‌رود پس از اشغال اين كشور تاكنون شاهد حملات و ناآرامي‌هاي زيادي عليه نيروهاي امنيتي و سربازان آمريكايي بوده است

                            Comment


                            • «سلمان خان» بازيگر باليوودي به اتهام شكار نوعي بز كوهي كمياب محكوم به پنج سال زندان شد.



                              به نقل از خبرگزاري فرانسه، دادگاه شهر جودپور واقع در ايالت راجستان هند، همچنين «سلمان خان» را به پرداخت 25 هزار روپيه جريمه نقدي محكوم كرد، به موجب حكم اين دادگاه شريك «خان» نيز بايد يك سال در زندان به سر برد.



                              «خان» در تمام مدت برگزاري جلسات محاكمه همواره منكر اين مسئله بود كه كار اشتباهي انجام داده است. اين بازيگر باليوودي فوريه گذشته نيز در پي انجام جرمي مشابه به يك سال زندان محكوم شد، ولي پس درخواست تجديد نظر در راي دادگاه، دادگاه تجديد نظر راي به بي‌گناهي وي داد.



                              در حاليكه «سلمان خان» به زندان مركزي جودپور منتقل شده، وكيل مدافع وي اظهار داشته كه در حال تنظيم دادخواستي بر عليه راي صادره دادگاه است. «هاستيمال ساراسوات»، وكيل مدافع خان گفت: ما اين دادخواست را چهارشنبه تحويل دادگاه خواهيم داد.



                              وي افزود: به عقيده من، پرونده ما به هيچ وجه مبناي درست و منطقي ندارد. گفتني است: اين بازيگر 40 ساله باليوود پيش از اين در سال 1998 نيز براي كشته شدن دو عدد قوچ سياه دادگاهي شد

                              Comment


                              • رئيس قوه قضاييه در دستور ويزه اي خواستار بررسي ماجراي ربوده شدن دختربچه اي در آلمان و انتقال غيرقانوني وي ازسوي پدرش به خاك ايران شد.



                                پدر مليكاي 4 ساله، در حالي دختربچه اش را پنهان كرده است كه دستگاه هاي قضايي ايران و آلمان حق نگهداري و حضانت بچه را به مادرش سپرده اند.



                                چشم به راه دختر



                                ساعت ۱۶ عصر روز يكشنبه ۱۸ دي ماه سال ۸۴ _ هشتم زانويه ۲۰۰۶ ميلادي _ زن ۲۹ ساله ايراني با چهره اي مضطرب و هراسان در ميدان مركزي شهر هامبورگ آلمان ايستاده بود و چشم هايش را به اطراف مي چرخاند تا اثري از دختر ۴ ساله اش ببيند.



                                قرار بود پدر ايراني «مليكا» پس از جشن تولد دختر دوستش، دختربچه را به مادرش برگرداند، زن جوان آخرين بار شب قبل با دخترش تلفني حرف زده بود و از صبح هر چه با موبايل شوهر سابقش تماس گرفته بود، جوابي نشنيده بود.



                                يك ساعت چشم به راهي كافي بود كه مادر «مليكا» مطمئن شود دختربچه اش از سوي پدر وي ربوده شده است و اين مرد حتماً مي خواهد «مليكا» را به ايران بازگرداند. زن جوان با رساندن خود به كيوسك تلفن عمومي با خانواده اش در ايران تماس گرفت، صدايش مي لرزيد و از آنان خواست به فرودگاه بروند تا شايد «مليكا» به همراه پدرش در آنجا ديده شود.



                                اداره پليس آلمان



                                هنوز غروب نشده بود كه «شيلا» به همراه يكي از دوستانش وارد اداره پليس هامبورگ شد و گريه كنان پيش روي بازرس آلماني ايستاد، او با ارائه مدارك دادگاه هامبورگ كه نشان مي داد حق نگهداري از دختر بچه ۴ سال اش به طور قانوني و با رضايت پدرش به وي داده شده است و گفت: «قرار بود پس از متاركه من و پدر «مليكا» او شنبه هاي هر هفته از ساعت ۱۱ صبح تا ۶ بعدازظهر نزد پدرش باشد حتي به خاطر برخي شلوغ كاري هاي شوهر سابقم گذرنامه هاي آلماني و ايراني و حتي شناسنامه او در اختيار وكيلش بود تا نتواند مليكا را با خود ببرد و من از طريق دادگاه، «مليكا» را ممنوع الخروج كرده بودم.



                                وي ادامه داد: «اين بار به بهانه اينكه جشن تولد دختر دوستش است اجازه گرفت تا «مليكا» يك شب نزد او بماند، پذيرفتم اما دلهره داشتم تا اينكه سرقرار رفتم و هر چه ايستادم خبري از «مليكا» و پدرش نشد، به موبايلش زنگ زدم هيچ جوابي داده نشد و احتمال مي دهم آن دو بخواهند آلمان را ترك كنند.»



                                پليس هامبورگ از آنجا كه مليكا، ممنوع الخروج بود و پدرش نيز بدون مداركش نمي توانست خاك آلمان را ترك كند از مادر «مليكا» خواست به جست وجوهايش ادامه دهد و اگر ردپايي از آنان به دست نيامد نزد پليس بازگردد.



                                مليكا، در ايران



                                ساعت ۲۱ و ۴۵ دقيقه همان روز، خانواده مادر «مليكا» كه در فرودگاه مهرآباد پروازهاي آلمان را زير نظر داشتند پدر و دختر را ديدند كه مانند همه مسافران از بازرسي فرودگاه گذشتند و اين در حالي بود كه همه مدارك آنان در خاك آلمان مانده بود و كسي به آن دسترسي نداشت.



                                وقتي مادر «مليكا» در تماس تلفني با خانواده اش شنيد دختربچه اش از خاك آلمان ربوده شده است بعد از اينكه پليس آلمان را در جريان قرار داد خواستار رسيدگي قضايي و پليسي و بازگردانده شدن دختربچه اش به خاك آلمان شد.



                                رأي دادگاه آلمان



                                ۴۸ ساعت بعد شعبه ۸۸۷ دادگاه خانواده هامبورگ در منطقه بارمبك به رياست قاضي وينتربرگ به شكايت «شيلا رضاقزويني»، رسيدگي كرد و خود را با توجه به توافقنامه صلاحيت ادارات و اجراي قانون حمايت از كودكان خردسال _ MSA _ صالح به بررسي اين پرونده خانوادگي دانست.



                                در رأي قاضي وينتر آمده است: «پدر مليكا، در آخر هفته گذشته بعد از ديدار فرزند، او را به مادر برنگردانده و با توجه به ادعاهاي موثق مادر، پدر «مليكا» اين دختر را مخفيانه به ايران ربوده است، اين عمل يك تخلف آشكار از قراري است كه بين پدر و مادر روز سوم نوامبر ۲۰۰۵ _ ۱۲ آبان ماه سال ۸۴ _ در دادگاه منعقد شده بود.



                                در اين توافقنامه پدر «مليكا» پذيرفته بود كه محل زندگي هميشگي دخترش در خانه مادر بوده و او بتواند روزهاي شنبه هر هفته مليكا را ملاقات كند و ساعت ۱۸ بعدازظهر اين ملاقات به اتمام برسد و دادگاه حق سرپرستي را به مادر داده بود.



                                علاوه بر اين ربودن مليكا به ايران به وسيله پدرش يك تخلف آشكار غيرقانوني بوده است چرا كه طبق توافقنامه و رأي دادگاه، پدر و مادر مليكا يا هر كس ديگر اجازه ندارد مليكا را از مرزهاي آلمان و از مرزهاي كشورهاي قرارداد شنگن خارج كند.



                                قاضي وينتر در بخشي از رأي با تأكيد بر ساقط شدن حق سرپرستي پدر «مليكا» آورده است: جدا كردن ناگهاني و قاطع مليكا از مادرش باعث خطر آسيب روحي به مليكا كه تكيه گاه اصلي اش و عاطفي اش مادر بوده، شده است و همه اين دلايل باعث مي شود كه حق سرپرستي تنها به مادر داده شده و پدر او مكلف است مليكا را به آلمان بازگرداند و همچنين طبق قانون ايران در هر حال حق حضانت مليكا، تا سن هفت سالگي به مادر تعلق مي گيرد پس پدر مليكا به دستور عاجل دادگاهي موظف است كه بچه را فوراً به مادر بازگرداند.



                                شكايت در ايران



                                مادر مليكا، وقتي با فيلمي كه خواهرش در ايران از دختربچه او در حال رفتن به استخر زنانه همراه عمه اش گرفته بود مطمئن شد كه «مليكا» از خاك آلمان قاچاق شده است، براي بازپس گرفتن دختربچه اش به ايران سفر كرد.



                                اين زن در طرح شكايتي نزد قاضي شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده (۲) گفت: «حدود ۶ سال پيش با مردي كه عموي دوست خواهرم بود و در آلمان زندگي مي كرد، ازدواج كردم، او دندانساز بود و از ۱۵ سال پيش در آلمان بسر مي برد، وقتي نزد اين مرد رفتم متوجه رفتارهاي خشن او شدم، اومن را به باد كتك مي گرفت تا جايي كه بيني ام شكست و دو بار با دخالت پليس «آلتونا»ي آلمان، به دادگاه هامبورگ رفتيم.



                                تصور مي كردم با به دنيا آمدن بچه ام، روحياتش تغيير كند تا جايي كه مطلع شدم او قبل از من با دختري آلماني ازدواج كرده است و از او دختري ۱۲ ساله به نام «ميشاييل اليزاهام» دارد. باز كوتاه آمدم اما به دنيا آمدن مليكا، هيچ تأثيري در روحياتش نگذاشت.



                                وقتي به ايران سفر مي كرديم و گلايه مي كردم همه مي خواستند با آموخته هايي كه از داشتن ليسانس روانشناسي همراهم است استفاده كنم، در زندگي به تابلوي ايست خورده بوديم، در خانه اي كه با هم زندگي مي كرديم هيچ حرفي بين ما رد و بدل نمي شد و كاملاً قهر و جدا زندگي مي كرديم حتي يك بار خواستم در ايران با او زندگي كنم اما اختلافمان بيشتر شد، وقتي به آلمان برگشتيم قرار بر طلاق گذاشتيم، حضانت مليكا به من سپرده شد و خود شوهرم نيز تأكيد بر آن داشت تنها مي خواست خانه ما مشخص باشد تا وقتي از ايران به آلمان آمد بتواند مليكا را ببيند اما او را دزديد و به ايران آورد و خواستار بازگرداندن دخترم هستم.



                                رأي دادگاه ايران



                                رئيس شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده ۲ بعد از بررسي مدارك مادر «مليكا» روز ۱۲ بهمن ماه سال ۸۴ حق حضانت مليكا را براي جلوگيري از آسيب هاي روحي و رواني دختربچه به مادرش سپرد و مأموران كلانتري با دستور سرپرست اجراي احكام مجتمع قضايي خانواده ۲ مأموريت يافتند تا «مليكا» را به مادر بازگردانند.



                                بن بست



                                با وجود اينكه دستگاه هاي قضايي ايران و آلمان رأي به سپرده شدن حق حضانت و نگهداري مليكا، به مادرش داده بودند و از سوي ديگر پليس نيز براي شناسايي مخفيگاه پدر و دختر وارد عمل شده بود با پنهان كاري هاي بستگان پدري «مليكا» و ادعاي اينكه هيچگاه «مليكا» و پدرش به ايران نيامده اند و نزد آنان نبوده است، سرنوشت مليكا به بن بست خورد. بدين ترتيب، مادر اين دختربچه با مداركي كه نشان مي داد پدر مليكا پس از ربودن دختر بچه او را در ايران پنهان كرده است به طرح شكايت جنايي پرداخت.



                                دستور داديار جنايي



                                داديار شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران وقتي عكس هايي از مليكا ديد كه همراه عمه اش از استخر زنانه خارج و به خانه وي رفته اند، آنان را به دادسراي جنايي احضار كرد.



                                اين زن كه نمي دانست خاله مليكا، به فيلمبرداري پنهاني از او و مليكا دست زده است ابتدا منكر حضور برادرزاده اش در خاك ايران شد اما وقتي عكس ها را ديد، پذيرفت تا چند روز پيش برادرش و مليكا در خانه آنها پنهان بوده اند اما از سرنوشت آنان اطلاعي ندارد.



                                مادر مليكا كه نگران دختربچه اش است اصرار به رديابي محل پنهان كردن مليكا كرد وداديار جنايي به مأموران اداره ۱۱ پليس آگاهي تهران مأموريت داد تا دست به اقدامات تجسسي زده و با پيدا كردن «مليكا» او را به مادرش بازگردانند.



                                بدين ترتيب، پليس متخصص در زمينه آدم ربايي وارد عمل شد و با وجود بررسي هاي گسترده نتوانست گره كور اين پرونده را باز كند و بن بست ديگري پيش روي تيم تحقيق قرار گرفت.



                                Comment

                                Working...
                                X